شايد يک رؤياست، همه يک رؤياست، که غافلگيرم میکرد، بيدار میشوم، در سکوت، و ديگر هرگز نمیخوابم، اين من میشود، يا رؤيا، باز هم رؤيا، رؤيای سکوتی، سکوتی رؤيايی، لبريز نجواها، نمیدانم، فقط کلمات است، بيداری هرگز، فقط کلمات، چيز ديگری نيست، بايد ادامه دهی، همينوبس، چندی ديگر متوقف میشوند، خوب میدانم، حسش میکنم، چندی ديگر ترکم میکنند، سکوت میشود، لحظهای، چند لحظهی ناب، يا مال من میشود، آنکه ماندنی است، که نماند، که هنوز میماند، اين من میشود، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، بايد ادامه دهی، ادامه میدهم، بايد کلمات را بگويی، تا آن وقت که چيزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بيابند، تا وقتی که مرا بگويند، درد غريب، گناه غريب، بايد ادامه دهی، شايد پيش از اين تمام شده است، شايد پيش از اين مرا گفتهاند، شايد مرا به آستانهی قصهام رساندهاند، روبهروی دری که به قصهام گشوده میشود، که غافلگيرم میکند، اگر باز شود، اين من میشود، سکوت میشود، آنجا که هستم، نمیدانم، هرگز نمیدانم، در سکوت نمیدانی، بايد ادامه دهی، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
خرید کتاب ننامیدنی
جستجوی کتاب ننامیدنی در گودریدز
معرفی کتاب ننامیدنی از نگاه کاربران
کتاب خوبیه و البته سخت. از جمله کتابهاییه که باید دقیق خوند، حتی دو یا سه بار و در زمان مطالعه هم خیلی تمرکز نیاز داره وگرنه سریع از داستان خارج میشیم.
مشاهده لینک اصلی
شاید بهتر باشد به جای نام ناپذیر اسم این رمان را بگذاریم @ترجمه ناپذیر@ یا به تبعیت از عنوان ترجمه ی مترجم ترجمه ناشدنی ! در رمان های ترجمه شده از ادبیات فرنگی شاید اگرنه سخت ترین متن که یکی از پیچیده ترین و سخت ترین متونی ست که ترجمه شده .
.
نام ناپذیر روایت لکنت است و تردید ، روایت لق زدن و بی چارگی مدام ،رمان ابهام ، رمان انکار ، رمان ناگفته ، رمان نقیضه گو و ناقص البیان .
رمانی که خواننده را زجر میدهد تا تمام شود ، رمانی که هم خود در وضعیت شکنجه قرار گرفته و هم خواننده اش را شکنجه می دهد .
رمانی که به جای آنکه تو را از هیچستانش به سوی خودکشی دعوت کند حتی مرگ را هم به تمسخر می گیرد و از ناچارگی زندگی و ادامه دادن می گوید ، اما به چه امید و به چه هدفی ؟ به امید هیچ و به هدف بی سمتی !
مشاهده لینک اصلی
فقط چند ثانیه ago Unnamable به پایان رسید. من به یاد گودو در HS گوش می دهم و بعد از آن Malone Dies را می خوانم و به یاد دارم، مطمئن هستم که به یاد دارم، باید یاد داشته باشم که دور از ذهنم بیفتد. فقط تعدادی کتاب از کافکا، جویس، پینچون، دلیلو و بکت است که به نظر نمی رسد شگفت انگیز باشد، اما به نظر می رسد برای رسیدن به مغز خوانندگان مجددا ساخته شده است. یا حداقل من یا حداقل من.
مشاهده لینک اصلی
من حدس می زنم را به یک موسسات تحقیقات پ ± به این ماده کتاب باید ماجراجویی شروع @ @ principio.Mi با بکت در ماه اوت، که در حال حاضر به نظر می رسد چندان دور، بیگانه عجیب و غریب ± OY آغاز شد ... آن شب یک شب خوب جاسوسی در میان کتاب از پدرم وقتی که Detritus را یافتم تصمیم گرفتم هر صفحه را بخوانم. من حدس می زنم وجود دارد empezó todo.Despuà © ها که من پیدا کردم چیزی ساخته شده است من می دانم، از همان لحظه شما آن را بخوانید، که از تمام کتابهایی که بکت می شهوت و میل تر خواهد بود این و نه دیگری داشته باشد. صادقانه بگویم، من فکر می کنم آن را بسیار دشوار است که کتاب دیگری از بکت بیش از این بدان معنی به من. @ من کجا هستم، من نمی دانم، من هیچ وقت نمی دانید، در سکوت شما نمی دانید، شما باید به در، من در نمی تونم، بیمار رفتن بر روی. @ این آخرین کلمات این کتاب هستند و به من بود و اول هستند. این یک پایان بدون پایان است. پس از © S به خواندن آنچه که من خوانده ریزه و وجود دارد یک شعر در آن کتاب، شعر مورد علاقه من توسط بکت، که در آن یک لینک به این جلسه. bien آن کشوری که در آن فراموش که در آن فراموشی خوش در مورد جهان وزن طعمی سر سکوت است سر muday می داند هیچ چیز می میرد این آهنگ را از دهان مرده در شن و ماسه ساحل مطمئن شوید که هیچ چیز وجود دارد viajeno که تنهایی llorarmi مطمئن شوید که ما می دانیم شر او هم این چیزی است که من می گویم من هم اما آنچه © استخوان بلند گرسنه یک سگ از یک آسمان رنگ می بازد به طور مداوم به دانه من از آسمان @ پس از © ها از همه چیز که یک اتفاقی افتاد مجموعه ای از وقایع (که من روز سپاسگزار هستم امروز) که تلاش من برای را به اشتباه از شروع به خواندن سه گانه توسط نامگذاری و نه با مولی نا امید. پایان خواندن مولی، مالون میمیرد و در حال حاضر، به نمایندگی از ابدیت به من، به leÃdo اولین innombrable.Reconozco نگفتنی یک اشتباه بوده است چرا که در یک ارتباط قوی با شخصیت از آثار اولیه و همچنین شخصیت های دیگر وجود دارد از آثار دیگر بکت، همانطور که مورفی می تواند باشد. در طول سه کتاب که از سه گانه یک تخریب شخصیت ها، و یا شخصیت و یا به جای آگاهی تولید را تشکیل می دهند، که این، در پایان است که یک جریان فکری، ثابت و پایان ناپذیر سکوت به دنبال دست یافتنی تنها با muerte.Personalmente این تخریب به من ناب ترین شکل از ذهنیت، که در حالت خالص خود، و verdadero.Mientras خواندن ابتدای کتاب منجر من پیدا © نوعی از لینک که من ساخته شده برای درک اینکه چرا اشعار بکت به زمان دکارت اختصاص داده شده بود. طنز، supongo.Creo که قابل توجه ترین مورد این کتاب از نقطه نظر ادبی از مشخصات و مرتبط با کار بکت، همبستگی بین نگفتنی، جریان پی در پی از فکر و شخصیت از آثار پیش از این ساخته نویسنده من فکر می کنم همه آنها در جریان جریان فکر می میرند. این نوع خود از زمان FURA نهایی است، و حداقل به من دارای میدان parecido.Llevándolo موسسات تحقیقات پ جلسه هیات ± این واقعیت که قادر به مطمئن شوید که چه است، شناخته شده و ناشناخته، که به دنبال و می یابد، آن از دست داده است، که هرگز از دست رفته است ... که جانشینی که افکار که حداقل به من آزار و اذیت، این دانش را به جهل و نادانی که به دانش است. پارادوکسی، تناقض بودن بودن در خود. و با اشاره به شعری از بکت قبل از قرار گرفتن در معرض ... من فکر می کنم من می توانم یک رابطه بین این کشور، این سکوت، این فراموشی، که نام بی نام، پیدا کردن که همه، با همه که هیچ چیز در این کتاب است. احساس هنوز فضای کافی برای یک شعر و قبل از خواندن این کتاب دیگر، به احتمال زیاد یک لینک به این موسسات تحقیقات پ ± grande.Es پرستش معنی های زیادی را به هر کسی به جز من خودم اما من pretensión لینک منحصر به فرد است ایده ها
مشاهده لینک اصلی
شگفت انگیز که چگونه بکت موفق به انجام برای تقریبا دو صد صفحه یک کتاب است که در آن داستان و یا یک فضای به توصیف وجود دارد و یا ممکن است قرار گرفتند هر زمان از داستان سرایی و که در آن حتی می دانید اگر یک یا چند کاراکتر وجود داشته باشد. ما فقط می دانیم که یک راوی وجود دارد، اما حتی نمی داند که او چه کسی است. قطعا سخت ترین کتاب سه گانه آسان نیست. ضروری برای هر کسی که بخواهد محدودیت نوشتن را بداند (و خود را به عنوان یک خواننده اثبات کند).
مشاهده لینک اصلی
من قصد دارم از این کتاب به عنوان یک مجازات برای دانش آموزان خود استفاده کنم وقتی که من یک معلم هستم.
مشاهده لینک اصلی
نامزدی درباره آزادی است. ساموئل بکت هرگز به راحتی متن آزاد خود را نوشت. تمام رمان هایی که پیش از آن بودند، به ادبیات، جویس، سنت های طنز ایرلندی و غیره آلوده شده بودند، به طوری که آنها در زمان های بسیار موفق - بدون شک از این نزاع ها خسته شدند. نوشتن به زبان فرانسوی گام مهمی بود، آزاد کردن صدای نوشتاری از بسیاری از شیوه های یادگیری انگلیسی سبک ادبی آن، امکان صدای آزادانه تر و صدای بلند را می توانست بگوید، صدایی که می خواست بگوید صدایی بود که می توانست بگوید و صدای آن دلم می خواهد تعجب کنم که چطور می توان گفت هر چه که داشت و نمی توانست بگوید. بیش از هر متن دیگری که همیشه در معرض آن قرار گرفته است، The Unnamable نزدیکترین تئوری اف. ماریانتیتس Futurist را در واژه های آزادی پیدا می کند. صدای سخنرانی، به واسطه ادبیات، در مورد چگونگی ایجاد یک متن ادبی ممکن است ایجاد شود و اگر آن را می توان گفت، چه چیزی ممکن است آن را بیان کند؟ این صدای آنقدر آزاد است که هرگز نمی تواند با محدودیت های فرم مطابقت داشته باشد، احتمالا نمی توان یک رمان ساخت. و با این حال، با توجه به همه این که یک رمان ممکن است، آن را انجام دهد. رمان، اگر نوشته شده باشد، نمی تواند عنوان داشته باشد. بنابراین نام این نام نامفهوم است، @ نامی که بدان معنی است که آن را نمیتوان نامگذاری کرد. صدای بسیاری از گزینه های جستجو را برای سکوت بررسی می کند که از طریق صحبت کردن اتفاق می افتد. من و او آن را به طور مستمر خود سوءاستفاده می کنیم، شخصیت های قبلی بکت، از آنجایی که صدای اولی مهود را توصیف می کند و سپس یک شخصیت جدید، کرم، که دیگر او نیست، کاملا نادیده گرفته می شود و در عین حال تنها می تواند بخشی از این من نیستم که نمیتوانم صحبت کنم اما باید از صحبت کردن صحبت کنم - برای اینکه دیگر صحبت نکنم. این صدای روایت خام و غیر موروثی برای مکان، محیطی است که نمی تواند به آن احضار شود، زیرا صدای روایت نه اینجا و آنجا همه وقت آن را در مورد آنها نگران، چه آنها می توانند آن را بگوید، آنچه که آنها آن را آموخته، آنچه آنها می خواهند. آنها واقعا قبل از این واقعیت هستند که ما مخاطبان را قبول نداریم. ارتش موجودی که پیش از آن در کتاب کاملا غیرقابل اجتناب بوده است. ما / آنها یک مقدار تند و زننده هستند. ما احتمالا فکر می کنیم این کتاب در مورد ماست، خیلی بیهوده بود. اما البته این است - به چه کسی دیگر صدای روایت صحبت می کند؟ ما نیز در جای جای قرار داریم، به دنبال واژه هایی است که نمی توانند یک داستان بگویند، داستان داستان را می گویند که نمی تواند داستان را بگوید، که به سکوت صحبت می کند، که نمی تواند ادامه یابد، بلکه باید انجام دهد بروید و بکت ادامه داد. و اگرچه من بسیاری از متن های بعدش را دوست دارم، شاید حتی بیشتر از این، هرگز او را هرگز اجازه نداد که صدای آن را به صورت آزاد آزاد کند. این لحظه تحسین را شاد کن.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ننامیدنی
خرید کتاب ننامیدنی
جستجوی کتاب ننامیدنی در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
شاید بهتر باشد به جای نام ناپذیر اسم این رمان را بگذاریم @ترجمه ناپذیر@ یا به تبعیت از عنوان ترجمه ی مترجم ترجمه ناشدنی ! در رمان های ترجمه شده از ادبیات فرنگی شاید اگرنه سخت ترین متن که یکی از پیچیده ترین و سخت ترین متونی ست که ترجمه شده .
.
نام ناپذیر روایت لکنت است و تردید ، روایت لق زدن و بی چارگی مدام ،رمان ابهام ، رمان انکار ، رمان ناگفته ، رمان نقیضه گو و ناقص البیان .
رمانی که خواننده را زجر میدهد تا تمام شود ، رمانی که هم خود در وضعیت شکنجه قرار گرفته و هم خواننده اش را شکنجه می دهد .
رمانی که به جای آنکه تو را از هیچستانش به سوی خودکشی دعوت کند حتی مرگ را هم به تمسخر می گیرد و از ناچارگی زندگی و ادامه دادن می گوید ، اما به چه امید و به چه هدفی ؟ به امید هیچ و به هدف بی سمتی !
مشاهده لینک اصلی
فقط چند ثانیه ago Unnamable به پایان رسید. من به یاد گودو در HS گوش می دهم و بعد از آن Malone Dies را می خوانم و به یاد دارم، مطمئن هستم که به یاد دارم، باید یاد داشته باشم که دور از ذهنم بیفتد. فقط تعدادی کتاب از کافکا، جویس، پینچون، دلیلو و بکت است که به نظر نمی رسد شگفت انگیز باشد، اما به نظر می رسد برای رسیدن به مغز خوانندگان مجددا ساخته شده است. یا حداقل من یا حداقل من.
مشاهده لینک اصلی
من حدس می زنم را به یک موسسات تحقیقات پ ± به این ماده کتاب باید ماجراجویی شروع @ @ principio.Mi با بکت در ماه اوت، که در حال حاضر به نظر می رسد چندان دور، بیگانه عجیب و غریب ± OY آغاز شد ... آن شب یک شب خوب جاسوسی در میان کتاب از پدرم وقتی که Detritus را یافتم تصمیم گرفتم هر صفحه را بخوانم. من حدس می زنم وجود دارد empezó todo.Despuà © ها که من پیدا کردم چیزی ساخته شده است من می دانم، از همان لحظه شما آن را بخوانید، که از تمام کتابهایی که بکت می شهوت و میل تر خواهد بود این و نه دیگری داشته باشد. صادقانه بگویم، من فکر می کنم آن را بسیار دشوار است که کتاب دیگری از بکت بیش از این بدان معنی به من. @ من کجا هستم، من نمی دانم، من هیچ وقت نمی دانید، در سکوت شما نمی دانید، شما باید به در، من در نمی تونم، بیمار رفتن بر روی. @ این آخرین کلمات این کتاب هستند و به من بود و اول هستند. این یک پایان بدون پایان است. پس از © S به خواندن آنچه که من خوانده ریزه و وجود دارد یک شعر در آن کتاب، شعر مورد علاقه من توسط بکت، که در آن یک لینک به این جلسه. bien آن کشوری که در آن فراموش که در آن فراموشی خوش در مورد جهان وزن طعمی سر سکوت است سر muday می داند هیچ چیز می میرد این آهنگ را از دهان مرده در شن و ماسه ساحل مطمئن شوید که هیچ چیز وجود دارد viajeno که تنهایی llorarmi مطمئن شوید که ما می دانیم شر او هم این چیزی است که من می گویم من هم اما آنچه © استخوان بلند گرسنه یک سگ از یک آسمان رنگ می بازد به طور مداوم به دانه من از آسمان @ پس از © ها از همه چیز که یک اتفاقی افتاد مجموعه ای از وقایع (که من روز سپاسگزار هستم امروز) که تلاش من برای را به اشتباه از شروع به خواندن سه گانه توسط نامگذاری و نه با مولی نا امید. پایان خواندن مولی، مالون میمیرد و در حال حاضر، به نمایندگی از ابدیت به من، به leÃdo اولین innombrable.Reconozco نگفتنی یک اشتباه بوده است چرا که در یک ارتباط قوی با شخصیت از آثار اولیه و همچنین شخصیت های دیگر وجود دارد از آثار دیگر بکت، همانطور که مورفی می تواند باشد. در طول سه کتاب که از سه گانه یک تخریب شخصیت ها، و یا شخصیت و یا به جای آگاهی تولید را تشکیل می دهند، که این، در پایان است که یک جریان فکری، ثابت و پایان ناپذیر سکوت به دنبال دست یافتنی تنها با muerte.Personalmente این تخریب به من ناب ترین شکل از ذهنیت، که در حالت خالص خود، و verdadero.Mientras خواندن ابتدای کتاب منجر من پیدا © نوعی از لینک که من ساخته شده برای درک اینکه چرا اشعار بکت به زمان دکارت اختصاص داده شده بود. طنز، supongo.Creo که قابل توجه ترین مورد این کتاب از نقطه نظر ادبی از مشخصات و مرتبط با کار بکت، همبستگی بین نگفتنی، جریان پی در پی از فکر و شخصیت از آثار پیش از این ساخته نویسنده من فکر می کنم همه آنها در جریان جریان فکر می میرند. این نوع خود از زمان FURA نهایی است، و حداقل به من دارای میدان parecido.Llevándolo موسسات تحقیقات پ جلسه هیات ± این واقعیت که قادر به مطمئن شوید که چه است، شناخته شده و ناشناخته، که به دنبال و می یابد، آن از دست داده است، که هرگز از دست رفته است ... که جانشینی که افکار که حداقل به من آزار و اذیت، این دانش را به جهل و نادانی که به دانش است. پارادوکسی، تناقض بودن بودن در خود. و با اشاره به شعری از بکت قبل از قرار گرفتن در معرض ... من فکر می کنم من می توانم یک رابطه بین این کشور، این سکوت، این فراموشی، که نام بی نام، پیدا کردن که همه، با همه که هیچ چیز در این کتاب است. احساس هنوز فضای کافی برای یک شعر و قبل از خواندن این کتاب دیگر، به احتمال زیاد یک لینک به این موسسات تحقیقات پ ± grande.Es پرستش معنی های زیادی را به هر کسی به جز من خودم اما من pretensión لینک منحصر به فرد است ایده ها
مشاهده لینک اصلی
شگفت انگیز که چگونه بکت موفق به انجام برای تقریبا دو صد صفحه یک کتاب است که در آن داستان و یا یک فضای به توصیف وجود دارد و یا ممکن است قرار گرفتند هر زمان از داستان سرایی و که در آن حتی می دانید اگر یک یا چند کاراکتر وجود داشته باشد. ما فقط می دانیم که یک راوی وجود دارد، اما حتی نمی داند که او چه کسی است. قطعا سخت ترین کتاب سه گانه آسان نیست. ضروری برای هر کسی که بخواهد محدودیت نوشتن را بداند (و خود را به عنوان یک خواننده اثبات کند).
مشاهده لینک اصلی
من قصد دارم از این کتاب به عنوان یک مجازات برای دانش آموزان خود استفاده کنم وقتی که من یک معلم هستم.
مشاهده لینک اصلی
نامزدی درباره آزادی است. ساموئل بکت هرگز به راحتی متن آزاد خود را نوشت. تمام رمان هایی که پیش از آن بودند، به ادبیات، جویس، سنت های طنز ایرلندی و غیره آلوده شده بودند، به طوری که آنها در زمان های بسیار موفق - بدون شک از این نزاع ها خسته شدند. نوشتن به زبان فرانسوی گام مهمی بود، آزاد کردن صدای نوشتاری از بسیاری از شیوه های یادگیری انگلیسی سبک ادبی آن، امکان صدای آزادانه تر و صدای بلند را می توانست بگوید، صدایی که می خواست بگوید صدایی بود که می توانست بگوید و صدای آن دلم می خواهد تعجب کنم که چطور می توان گفت هر چه که داشت و نمی توانست بگوید. بیش از هر متن دیگری که همیشه در معرض آن قرار گرفته است، The Unnamable نزدیکترین تئوری اف. ماریانتیتس Futurist را در واژه های آزادی پیدا می کند. صدای سخنرانی، به واسطه ادبیات، در مورد چگونگی ایجاد یک متن ادبی ممکن است ایجاد شود و اگر آن را می توان گفت، چه چیزی ممکن است آن را بیان کند؟ این صدای آنقدر آزاد است که هرگز نمی تواند با محدودیت های فرم مطابقت داشته باشد، احتمالا نمی توان یک رمان ساخت. و با این حال، با توجه به همه این که یک رمان ممکن است، آن را انجام دهد. رمان، اگر نوشته شده باشد، نمی تواند عنوان داشته باشد. بنابراین نام این نام نامفهوم است، @ نامی که بدان معنی است که آن را نمیتوان نامگذاری کرد. صدای بسیاری از گزینه های جستجو را برای سکوت بررسی می کند که از طریق صحبت کردن اتفاق می افتد. من و او آن را به طور مستمر خود سوءاستفاده می کنیم، شخصیت های قبلی بکت، از آنجایی که صدای اولی مهود را توصیف می کند و سپس یک شخصیت جدید، کرم، که دیگر او نیست، کاملا نادیده گرفته می شود و در عین حال تنها می تواند بخشی از این من نیستم که نمیتوانم صحبت کنم اما باید از صحبت کردن صحبت کنم - برای اینکه دیگر صحبت نکنم. این صدای روایت خام و غیر موروثی برای مکان، محیطی است که نمی تواند به آن احضار شود، زیرا صدای روایت نه اینجا و آنجا همه وقت آن را در مورد آنها نگران، چه آنها می توانند آن را بگوید، آنچه که آنها آن را آموخته، آنچه آنها می خواهند. آنها واقعا قبل از این واقعیت هستند که ما مخاطبان را قبول نداریم. ارتش موجودی که پیش از آن در کتاب کاملا غیرقابل اجتناب بوده است. ما / آنها یک مقدار تند و زننده هستند. ما احتمالا فکر می کنیم این کتاب در مورد ماست، خیلی بیهوده بود. اما البته این است - به چه کسی دیگر صدای روایت صحبت می کند؟ ما نیز در جای جای قرار داریم، به دنبال واژه هایی است که نمی توانند یک داستان بگویند، داستان داستان را می گویند که نمی تواند داستان را بگوید، که به سکوت صحبت می کند، که نمی تواند ادامه یابد، بلکه باید انجام دهد بروید و بکت ادامه داد. و اگرچه من بسیاری از متن های بعدش را دوست دارم، شاید حتی بیشتر از این، هرگز او را هرگز اجازه نداد که صدای آن را به صورت آزاد آزاد کند. این لحظه تحسین را شاد کن.
مشاهده لینک اصلی