"این یک حقیقت است که به طور جهانی تصدیق می شود که یک مرد در دست داشتن یک ثروت خوب باید از همسرش باشد". بنابراین پراید و شگفتی، کمدی عجیب و غریب جین اوستن، یکی از محبوب ترین رمان های تمام دوران، که ویژگی های پر زرق و برق متمدن بین افتخار آقای دارسی و اذیت کردن الیزابت بنت را به عنوان آنها را تحسین روح خود را در یک سری از اشتباهات اتاق نشیمن قرن هجدهم بازی. جورج سینتسبوری، منتقد و معتبر ادبیات معاصر در سال 1894، آن را «عالی ترین و مشخص ترین، برجسته ترین آثار نویسندگانش» نامید و اودورا ولتی در قرن بیستم آن را "غیر قابل مقاومت و تقریبا بی عیب و نقصانه دانست باشد. "
- پوشش پشتی
خرید کتاب غرور و تعصب (جلد سخت)
جستجوی کتاب غرور و تعصب (جلد سخت) در گودریدز
معرفی کتاب غرور و تعصب (جلد سخت) از نگاه کاربران
18 فصل در ... من می خواهم آن را به مدت یک لحظه غرق ... خوب است. 18 فصل و هیچ چیز اتفاق افتاده است. من از سبک نوشتن خود بسیار لذت می برم، اما من نیز از پشت یک جعبه غلات گاه به گاه لذت می برم، به طوری که ممکن است خیلی زیاد نباشد. ما خواهیم دید. من اینجا نشسته ام که یک رول تاتسی، یک هالووین باقی مانده، و من نمی توانم به تشریح شباهت های آن با رمان و افتخار توجه کنم. اول، مانند P و P، Roll tootsie یکی از کسانی بود که شما می توانید تقریبا در یک انفجار فرو برد، بنابراین شما می دانید که من در این مدت بود و در حال حاضر که من در نهایت آن را پایین، من باید تعجب چرا من آن را با دهان شروع میکنم. در مرحله دوم، رول های توتسی یک عطف به یک سن دیگر هستند، آب نبات ها به مراتب بهتر از آن وجود دارد و 36 بسته بندی کننده که کف آن کف زدگی است، این را تایید می کند. شما واقعا باید از rolls tootsie بخواهید تا از آنها قدردانی کند. من Dont.Pride و Prejudice نازکترین کتاب با شکوه ترین نوشته شده است که من تا به حال خوانده است. من آن را به سادگی خواندن برای توانایی نویسنده توانایی فوق العاده در تنظیم کلمات، خواندن آن را، و واقعا من آن را به معنی زمانی که من می گویم، آه چه بزرگ blather.I کتاب را یک ستاره. پس از 62 فصل، هیچ چیز اتفاق نمی افتد. داستان به سختی داستان است، حداقل یک مورد که از لحاظ جالبی جالب باشد ... حتی برای افرادی که دوست دارند عاشقانه باشند. در عضلات بدن، فردی است که باز می شود، به جز یکی از آنهایی که با انگشتان دست و پاگیر یک عاشق باز می شود، وجود دارد. و پس از آن کتابی بیش از این کتاب وجود دارد ... طنز کمدی عجیب و غریب مطمئنا، من چند بار در شخصیت خنده دار این کتاب، آقای بنت، لبخند زدم، اما به طور کلی، خواندن، ساختن جمله را مطالعه کردم، کاغذ دیوار را متوجه شدم و منتظر صبر و تحمل رنگ خشک شدم. حتی پایان چشمگیر که Lizzy می شود این مرد است، رها و کسل کننده است. فقط به شما اجازه می دانم، من در مورد آن را به هر حال چشم پوشی شوخی بود. که من را به شخصیت های به ارمغان می آورد به غیر از Lizzy، همه آنها کلیشه و حتی از مفهوم از راه دور از عمق. جین زیبا و شیرین است از صفحه اول تا آخرین. مادرم غافلگیر شده است، پدر باطل است. به غیر از دارسی، هیچ کس در یک کتاب رشد نمی کند و تغییری در چند سال و صفحات بی پایان ندارد. به طور معمول، از یک ستاره برای کتابهایی که من فقط نمی توانم پایان دهم و اگر من یک نویسنده مشتاق بودم استفاده نکنم، من نتوانستم از طریق نیمی این کتاب، اما از آنجایی که من انجام دادم ... و زمانی که آن را به عنوان یک داستان دو شهر تقدیم می کردم، مجبور شدم این یکی را تا حصار بکشم. اگر چیزی را برای شما به خوبی می دانستید، به خواندن موبی دیک گوش کنید.
مشاهده لینک اصلی
فقط چند کلمه برای بیان اینکه من عاشق جین آستنز Pride و Prejudice. قبلا گفتم خیلی زیاد است که احساس تقریبا غیرعادی هستم. افتخار و تعصب برای من بالاتر از همه در انتخاب زنان در ازدواج است، یا احتمال عشق در مقابل انتخاب برای پول یا موقعیت اجتماعی. در طول زمان آستنس، ازدواج تنها گزینه ای بود که زن داشت، مگر اینکه اگر او به اندازه کافی غنی باشد تا نادیده گرفتن انتظارات جامعه، به جز اگر او مایل بود به عنوان یک رابطه ضعیف زندگی کند، که معمولا به معنای استفاده به عنوان بنده پرداخت نشده بود. البته همیشه گزینه تبدیل شدن به یک فرماندار بود، اما این نشان دهنده نه تنها دستمزد مضحک بود، حتی بدترین حالت آن را به سختی قابل احترام بودن و وجود در کلاس فراموشی فراموش نشدنی اجتماعی و بدون استقلال بود. چه چیزی می تواند بدترین باشد؟ بنابراین، نمی توان از معاصران آستین انتقاد کرد که ازدواج را به عنوان تنها انتخاب خود دیدند، حتی حتی سعی در درک خطا خانم بن نداشتند: \"اگر می توانم ببینم که یکی از دختران من خوشبختانه در Netherfield مستقر شده است، خانم بنت به شوهرش گفت: «و همه ی دیگر هم به همان اندازه ازدواج می کنند، من هیچ چیزی برای آرزو ندارم».\nاما ما باید به خاطر داشته باشیم که ضرورت زن نه تنها یکسانی نیست؛ بلکه یک حقیقت است که جهانیان تصدیق می کنند، که یک فرد در اختیار داشتن ثروت خوب است و باید از همسرش باشد.\nاما، افسوس که احتمالا قبلا گفته شد. چه چیز دیگری می توانم در اینجا ذکر کنم؟ جین آستن پیشتر از زمان او بود و قهرمان او، الیزابت بنت، شوخ و جذاب، باعث شد که ما با نگاه دقیق او به جهان، عاشقش شویم: چند نفر هستند که من واقعا دوستشان دارم و هنوز هم کمتر از آنها هستم خوب فکر کن هرچه بیشتر از جهان ببینم، بیشتر از آن ناراضی هستم و هر روز اعتقاد من به ناسازگاری از تمام شخصیت های انسانی و وابستگی کمی است که می تواند بر روی ظاهر شایستگی و احساس قرار گیرد.\nو آقای دکتر Darsey را فراموش نکنید، زیرا من در قلب عاشقانه هستم، و او را با بیانیه صادقانه خود فریب دادم، و حتی بیشتر برای من مهم بود، برای الیزابت تغییر کرد: بیهوده تلاش کردم. این کار نخواهد کرد. احساسات من سرکوب نخواهد شد. شما باید اجازه دهید به شما بگویم که چگونه به شدت به شما تحسین می کنم و دوست می دارم.\nآنچه که بیشتر دوست دارم در مورد رابطه الیزابت و دارسی است این است که داستان عاشقانه ساده نیست، اما من دوست داشتم که چگونه آنها بر غلبه بر غرور و تعصب او غلبه کنند و به تدریج از یک نزاع متقابل به یک درک رشد می کنند. و این اتفاق نمی افتد یک شبه اما بیش از یک دوره بیش از یک سال است. تمام این و خیلی بیشتر اگر من مایل به بیش از حد بیش از حد است که باعث می شود این رمان بسیار محبوب و پایدار است. طراحي شده بود تا داستاني را بپردازد که عليرغم بررسي ارزش هاي غالب، ما را به لبخند مي اندازد. بسیار توصیه شده.____
مشاهده لینک اصلی
من می دانم که همه اینجا برای این بود: اما من فقط عاشق هر یک شخصیت بسیار زیادی. کل خانواده بنت خنده دار است کامل - من حتی این عجیب و غریب عجیب و غریب برای آقای کالینز. افتخار و آمپر؛ تعاریف پیش بینی شده برای همیشه مورد علاقه من خواهد بود زیرا فقط شما می توانید با این شخصیت ها کار کنید. آیا هر کسی یک کتاب مناسب و معقول از منظر Bingleys نوشته است؟ خیلی ممنونم واقعا دوست عزیز آستین من ...
مشاهده لینک اصلی
اگر کسی به من گفته بود که عید قبل از خواندن این کتاب یک عاشقانه را دوست دارد، من به طور خلاصه خندیدم. در نوجوانان دیرهنگام، عاشقانه فقط فنجان چای نبود: این برای دختران (یچچ!) به معنای (دختر) بود. خوشبختانه در مورد کسانی که مردان شجاع و سخت گیر که قلعه های آلمانی (در دوران جنگ جهانی دوم) و قلعه های کمونیست شیطانی (پس از جنگ) را منفجر کردند خواندن. تنها زنانی که در این کتاب بودند، جاسوسان زیبا و یا adventuresses خطرناک بودند. چند سال بعد، عمه من به این کتاب اشاره کرد، پس از اینکه من آن را در Doordarshan (کانال تلویزیونی هند) اقتباس کردم. کتاب را باز کردم، دو جمله اول را خوانده بود، و قلاب شده بود. این یک حقیقت است که به طور جهانی تصدیق می شود که یک فرد در دست داشتن یک ثروت خوب باید از همسرش باشد. با این وجود شناخت کمی از احساسات یا دیدگاه های چنین مردی ممکن است در اولین ورود به یک محله، این حقیقت باشد به خوبی در ذهن خانواده های اطراف ثابت شده است، که او مالکیت قانونی برخی از یک یا چند دختر دیگر خود را در نظر گرفته است.\nبوسیله خداوند! شما نمی توانید به زندگی بیشتر از این اعتماد کنید ... [مصاحبه شخصی] صحنه: خودم را در پذیرش ازدواج، در حالیکه با افتخار به کار خود ادامه می دهم، کار خود را به زودی انجام دادم. تماس مادر: @ ناندو! برای لحظه ای بیا اینجا. @ من به شدت به شدت می روم، چون می دانم که چه چیزی باید در موردش توضیح دهد. این مثل دشمن است: زن دیگری با مادر وجود دارد. مادرم به من افتخار می کند. خانم من را با یک چشم برآورده می کند و زانوهای من هم ضعیف هستند. او می گوید: \"من! پسرم شما بزرگ شده است! @ (من تمام پنج پا و شش و نیم اینچ دارم) @ وقتی که من آخرین بار دیدم (این برای من) شما فقط خیلی بلند بودید ... (و او دست او ارتفاع مناسب از کف است.این تعجب آور نیست، زیرا زمانی که او آخرین بار من را دید، من تنها پنج سال سن داشتم.) او به مادرم می گوید و می گوید: \"آن ها در حال حاضر مشغول به کار هستند. آیا زمان آن رسیده است؟ یوه ... آه من از هم دور می شوم، زیرا می دانم که آینده چه خواهد شد: او از یک دخترnice می داند @ که برای من مطابقت کامل خواهد بود ... [پایان تعطیلی] اوه، آقای Bingley و دارسی، من از شما پایین تر از شما تشویق می کنم از قلب من! *** الیزابت بنت اولین دختر من بود ناامیدانه در عشق افتاد. متاسفانه برای من فقط در صفحات یک کتاب وجود داشت، بنابراین عشقم از ابتدا محکوم شده بود. *** @ ... شادی در ازدواج کاملا مشکلی است. اگر اختیارات احزاب تا کنون به خوبی شناخته شده به یکدیگر و یا تا کنون خیلی مشابه قبل از آن، آن را به کمال خود را به حداقل رساندن نیست. آنها همیشه پس از آن به رشد خود ادامه می دهند تا سهم خود را از ناامیدی داشته باشند؛ و بهتر است تا حد ممکن از نقصهای فردی که با آن زندگی میکنید مطلع شوید. @ Charlotte Lucas.\nبا توجه به اینکه زن و شوهر فوق العاده بیش از بیست و سه ساله ازدواج کرده اند و من قبل از اینکه ازدواج نکردم، هیچ وقت نمی دانستم، من می توانم از صحت این بیانیه اطمینان دهم. *** کتاب شگفت انگیز. بخوانش!
مشاهده لینک اصلی
تجدید نظر برای جشن 200 سالگرد مرگ جین آستن. برو جین - مثل یک لاک پشت کوچولو کمی است که همه این مزرعه شلوغ را از بین برده اید **** این یک حقیقت است که من می خواهم به طور کلی تصدیق کنم که هیچ کس به طور داوطلبانه هیچ رمان قرن نوزدهم را نمی خواند مگر اینکه توسط جین آستن باشد. من ترس دارم که خوانندگان مدرن همه این رادکلیف ها، دیسرائل، الیوت، جیسی و غیره را تحمل کنند، اما به اندازه کافی خوشایند نیستند تا آنها را وسوسه کنند یا حتی آن ها که اغلب ناسازگار و هولناک هستند و ارزش دیدن آنها را ندارند. آنها به آنها نگاه نمی کنند بدون تحسین در کتابخانه. آنها به من می گویند که آنها خیلی طولانی هستند، اما اگر بخواهم یک کتاب به خوبی نوشته شود، من همواره آن را خیلی کوتاه می بینم. اما این به خصوص در کسانی است که هرگز نظر خود را تغییر نمی دهند، برای اینکه مطمئن باشند که در ابتدا به درستی قضاوت می کنند، تا آن جا که تعصب در نظر گرفته شود. چنین پشتکار بودن در فریب دادن خودکشی! بیهوده تلاش می کنم که درباره Thackeray، Dickens و Bennet صحبت کنم. این کار نخواهد کرد. جایی که آنها فضای ناامن را شکل داده اند که در آن رویدادهای بعدی ساخته شده است غیر قابل انعطاف؛ و من به شدت بر این باورم که موبایل دیک آخرین کتاب در جهان است که هرگز آنها را نباید خواند. خواننده مدرن نسبت به کسانی که در موقعیت های جالبی قرار دارند، خیلی خوب است، که یک فرد جوان، که یا یک خون آشام یا یک انسان زنده است، مطمئن است که از صحبت کردن با مهربانی برخوردار است. خب خب. نیمی از جهان نمی تواند لذت های دیگر را درک کند. ایده من درباره شرکت خوب، شرکتی از افراد باهوش و هوشمند است که گفتگوهای زیادی دارند. این چیزی است که من شرکت خوبی می نامم. خنده را به همان اندازه که انتخاب می کنید، اما من از نظر من خنده نخواهم گرفت.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب غرور و تعصب (جلد سخت)
- پوشش پشتی
خرید کتاب غرور و تعصب (جلد سخت)
جستجوی کتاب غرور و تعصب (جلد سخت) در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
فقط چند کلمه برای بیان اینکه من عاشق جین آستنز Pride و Prejudice. قبلا گفتم خیلی زیاد است که احساس تقریبا غیرعادی هستم. افتخار و تعصب برای من بالاتر از همه در انتخاب زنان در ازدواج است، یا احتمال عشق در مقابل انتخاب برای پول یا موقعیت اجتماعی. در طول زمان آستنس، ازدواج تنها گزینه ای بود که زن داشت، مگر اینکه اگر او به اندازه کافی غنی باشد تا نادیده گرفتن انتظارات جامعه، به جز اگر او مایل بود به عنوان یک رابطه ضعیف زندگی کند، که معمولا به معنای استفاده به عنوان بنده پرداخت نشده بود. البته همیشه گزینه تبدیل شدن به یک فرماندار بود، اما این نشان دهنده نه تنها دستمزد مضحک بود، حتی بدترین حالت آن را به سختی قابل احترام بودن و وجود در کلاس فراموشی فراموش نشدنی اجتماعی و بدون استقلال بود. چه چیزی می تواند بدترین باشد؟ بنابراین، نمی توان از معاصران آستین انتقاد کرد که ازدواج را به عنوان تنها انتخاب خود دیدند، حتی حتی سعی در درک خطا خانم بن نداشتند: \"اگر می توانم ببینم که یکی از دختران من خوشبختانه در Netherfield مستقر شده است، خانم بنت به شوهرش گفت: «و همه ی دیگر هم به همان اندازه ازدواج می کنند، من هیچ چیزی برای آرزو ندارم».\nاما ما باید به خاطر داشته باشیم که ضرورت زن نه تنها یکسانی نیست؛ بلکه یک حقیقت است که جهانیان تصدیق می کنند، که یک فرد در اختیار داشتن ثروت خوب است و باید از همسرش باشد.\nاما، افسوس که احتمالا قبلا گفته شد. چه چیز دیگری می توانم در اینجا ذکر کنم؟ جین آستن پیشتر از زمان او بود و قهرمان او، الیزابت بنت، شوخ و جذاب، باعث شد که ما با نگاه دقیق او به جهان، عاشقش شویم: چند نفر هستند که من واقعا دوستشان دارم و هنوز هم کمتر از آنها هستم خوب فکر کن هرچه بیشتر از جهان ببینم، بیشتر از آن ناراضی هستم و هر روز اعتقاد من به ناسازگاری از تمام شخصیت های انسانی و وابستگی کمی است که می تواند بر روی ظاهر شایستگی و احساس قرار گیرد.\nو آقای دکتر Darsey را فراموش نکنید، زیرا من در قلب عاشقانه هستم، و او را با بیانیه صادقانه خود فریب دادم، و حتی بیشتر برای من مهم بود، برای الیزابت تغییر کرد: بیهوده تلاش کردم. این کار نخواهد کرد. احساسات من سرکوب نخواهد شد. شما باید اجازه دهید به شما بگویم که چگونه به شدت به شما تحسین می کنم و دوست می دارم.\nآنچه که بیشتر دوست دارم در مورد رابطه الیزابت و دارسی است این است که داستان عاشقانه ساده نیست، اما من دوست داشتم که چگونه آنها بر غلبه بر غرور و تعصب او غلبه کنند و به تدریج از یک نزاع متقابل به یک درک رشد می کنند. و این اتفاق نمی افتد یک شبه اما بیش از یک دوره بیش از یک سال است. تمام این و خیلی بیشتر اگر من مایل به بیش از حد بیش از حد است که باعث می شود این رمان بسیار محبوب و پایدار است. طراحي شده بود تا داستاني را بپردازد که عليرغم بررسي ارزش هاي غالب، ما را به لبخند مي اندازد. بسیار توصیه شده.____
مشاهده لینک اصلی
من می دانم که همه اینجا برای این بود: اما من فقط عاشق هر یک شخصیت بسیار زیادی. کل خانواده بنت خنده دار است کامل - من حتی این عجیب و غریب عجیب و غریب برای آقای کالینز. افتخار و آمپر؛ تعاریف پیش بینی شده برای همیشه مورد علاقه من خواهد بود زیرا فقط شما می توانید با این شخصیت ها کار کنید. آیا هر کسی یک کتاب مناسب و معقول از منظر Bingleys نوشته است؟ خیلی ممنونم واقعا دوست عزیز آستین من ...
مشاهده لینک اصلی
اگر کسی به من گفته بود که عید قبل از خواندن این کتاب یک عاشقانه را دوست دارد، من به طور خلاصه خندیدم. در نوجوانان دیرهنگام، عاشقانه فقط فنجان چای نبود: این برای دختران (یچچ!) به معنای (دختر) بود. خوشبختانه در مورد کسانی که مردان شجاع و سخت گیر که قلعه های آلمانی (در دوران جنگ جهانی دوم) و قلعه های کمونیست شیطانی (پس از جنگ) را منفجر کردند خواندن. تنها زنانی که در این کتاب بودند، جاسوسان زیبا و یا adventuresses خطرناک بودند. چند سال بعد، عمه من به این کتاب اشاره کرد، پس از اینکه من آن را در Doordarshan (کانال تلویزیونی هند) اقتباس کردم. کتاب را باز کردم، دو جمله اول را خوانده بود، و قلاب شده بود. این یک حقیقت است که به طور جهانی تصدیق می شود که یک فرد در دست داشتن یک ثروت خوب باید از همسرش باشد. با این وجود شناخت کمی از احساسات یا دیدگاه های چنین مردی ممکن است در اولین ورود به یک محله، این حقیقت باشد به خوبی در ذهن خانواده های اطراف ثابت شده است، که او مالکیت قانونی برخی از یک یا چند دختر دیگر خود را در نظر گرفته است.\nبوسیله خداوند! شما نمی توانید به زندگی بیشتر از این اعتماد کنید ... [مصاحبه شخصی] صحنه: خودم را در پذیرش ازدواج، در حالیکه با افتخار به کار خود ادامه می دهم، کار خود را به زودی انجام دادم. تماس مادر: @ ناندو! برای لحظه ای بیا اینجا. @ من به شدت به شدت می روم، چون می دانم که چه چیزی باید در موردش توضیح دهد. این مثل دشمن است: زن دیگری با مادر وجود دارد. مادرم به من افتخار می کند. خانم من را با یک چشم برآورده می کند و زانوهای من هم ضعیف هستند. او می گوید: \"من! پسرم شما بزرگ شده است! @ (من تمام پنج پا و شش و نیم اینچ دارم) @ وقتی که من آخرین بار دیدم (این برای من) شما فقط خیلی بلند بودید ... (و او دست او ارتفاع مناسب از کف است.این تعجب آور نیست، زیرا زمانی که او آخرین بار من را دید، من تنها پنج سال سن داشتم.) او به مادرم می گوید و می گوید: \"آن ها در حال حاضر مشغول به کار هستند. آیا زمان آن رسیده است؟ یوه ... آه من از هم دور می شوم، زیرا می دانم که آینده چه خواهد شد: او از یک دخترnice می داند @ که برای من مطابقت کامل خواهد بود ... [پایان تعطیلی] اوه، آقای Bingley و دارسی، من از شما پایین تر از شما تشویق می کنم از قلب من! *** الیزابت بنت اولین دختر من بود ناامیدانه در عشق افتاد. متاسفانه برای من فقط در صفحات یک کتاب وجود داشت، بنابراین عشقم از ابتدا محکوم شده بود. *** @ ... شادی در ازدواج کاملا مشکلی است. اگر اختیارات احزاب تا کنون به خوبی شناخته شده به یکدیگر و یا تا کنون خیلی مشابه قبل از آن، آن را به کمال خود را به حداقل رساندن نیست. آنها همیشه پس از آن به رشد خود ادامه می دهند تا سهم خود را از ناامیدی داشته باشند؛ و بهتر است تا حد ممکن از نقصهای فردی که با آن زندگی میکنید مطلع شوید. @ Charlotte Lucas.\nبا توجه به اینکه زن و شوهر فوق العاده بیش از بیست و سه ساله ازدواج کرده اند و من قبل از اینکه ازدواج نکردم، هیچ وقت نمی دانستم، من می توانم از صحت این بیانیه اطمینان دهم. *** کتاب شگفت انگیز. بخوانش!
مشاهده لینک اصلی
تجدید نظر برای جشن 200 سالگرد مرگ جین آستن. برو جین - مثل یک لاک پشت کوچولو کمی است که همه این مزرعه شلوغ را از بین برده اید **** این یک حقیقت است که من می خواهم به طور کلی تصدیق کنم که هیچ کس به طور داوطلبانه هیچ رمان قرن نوزدهم را نمی خواند مگر اینکه توسط جین آستن باشد. من ترس دارم که خوانندگان مدرن همه این رادکلیف ها، دیسرائل، الیوت، جیسی و غیره را تحمل کنند، اما به اندازه کافی خوشایند نیستند تا آنها را وسوسه کنند یا حتی آن ها که اغلب ناسازگار و هولناک هستند و ارزش دیدن آنها را ندارند. آنها به آنها نگاه نمی کنند بدون تحسین در کتابخانه. آنها به من می گویند که آنها خیلی طولانی هستند، اما اگر بخواهم یک کتاب به خوبی نوشته شود، من همواره آن را خیلی کوتاه می بینم. اما این به خصوص در کسانی است که هرگز نظر خود را تغییر نمی دهند، برای اینکه مطمئن باشند که در ابتدا به درستی قضاوت می کنند، تا آن جا که تعصب در نظر گرفته شود. چنین پشتکار بودن در فریب دادن خودکشی! بیهوده تلاش می کنم که درباره Thackeray، Dickens و Bennet صحبت کنم. این کار نخواهد کرد. جایی که آنها فضای ناامن را شکل داده اند که در آن رویدادهای بعدی ساخته شده است غیر قابل انعطاف؛ و من به شدت بر این باورم که موبایل دیک آخرین کتاب در جهان است که هرگز آنها را نباید خواند. خواننده مدرن نسبت به کسانی که در موقعیت های جالبی قرار دارند، خیلی خوب است، که یک فرد جوان، که یا یک خون آشام یا یک انسان زنده است، مطمئن است که از صحبت کردن با مهربانی برخوردار است. خب خب. نیمی از جهان نمی تواند لذت های دیگر را درک کند. ایده من درباره شرکت خوب، شرکتی از افراد باهوش و هوشمند است که گفتگوهای زیادی دارند. این چیزی است که من شرکت خوبی می نامم. خنده را به همان اندازه که انتخاب می کنید، اما من از نظر من خنده نخواهم گرفت.
مشاهده لینک اصلی