خانه عروسک (1879)، شاهکار هنرپیشه تئاتر است که برای اولین بار ریاکاری وحشتناک ازدواج طبقه متوسط ویکتوریا را در صحنه نمایش داد.
خانه ی عروسک بیداری نورا هلمر را از زندگی قبلی که قبلا آن را مورد بررسی قرار نداده بود، از دست داد. پس از تمام عمر خود توسط پدر یا همسرش توروالد حکم داده شده است، نوا در نهایت می خواهد بپرسد که پایه و اساس همه چیزهایی است که اعتقاد داشتند، هنگامی که ازدواج او به آزمون برسد. پس از قرعه کشی پول از مردی که از نظر بدرفتاری به نام Krogstad نامگذاری شده بود، با جعل امضای پدرش، او قادر به پرداخت پول برای سفر به ایتالیا برای نجات زندگی شوهر بیمار خود بود (او از وام بی اطلاع بود، معتقد بود که پول از پدر نورا ) از آن زمان، او مجبور شده بود تا راههایی را برای پرداخت وام خود به دست آورد، مخصوصا در مورد پول و راههای یک دنیای مجتمع که بیشتر به آن اهمیت می داد.
خرید کتاب عروسکخانه
جستجوی کتاب عروسکخانه در گودریدز
معرفی کتاب عروسکخانه از نگاه کاربران
این اثرِ ایبسن درباره ی طغیان زنی است به اسم «نورا» که شاید نمادی است برای تمام زنانی که مجبورند خود را همیشه با قوانین و معیارهای مردانه وفق بدهند. ورای این نگرش شاید این نمایشنامه اثری باشد برای همه ی ما، چه زن و چه مرد که روزی باید ما نیز خود را از این دور تسلسلی که جامعه، دین، حکومت، زندگی مشترک و ... برایمان ساخته اند جدا کرده و این جمله ی نورا را تکرار کنیم که: (می خواهم ببینم حق با کدام یک از ماست- من یا جامعه).
برای درک بیشتر این نمایشنامه می توانید فیلم(سارا) اثر داریوش مهرجویی بزرگ را تماشا کنید که ازاین نمایشنامه مقتبس شده است. می توانید با دیدن بازیِ فوق العاده ی (خسرو شکیبایی) در نقش کروگستادِ نمایشنامه ی ایبسن لذتتان را دوچندان کنید.
مشاهده لینک اصلی
نقدی بر ارزش های ازدواج های قرن نوزدهمی. نورا، اولین زنی ست که شوهر و بچه هایش را ترک می کند تا خودش را بیابد. ایبسن معتقد بود که در جامعه ی مدرن، زن نمی تواند تابع قوانینی باشد که مردان تدوین کرده اند. با این همه @خانه ی عروسک@ نمایش نامه در ستایش حقوق زن نیست. نورا می گوید با من مثل یک @عروسک@ بازی کرده اند، اول پدرم و بعد شوهرم. او حتی امضای پدرش را جعل کرده تا بدهی های شوهرش را بپردازد. توروالد این که نورا این راز را سال ها از شوهرش پنهان داشته، او را سرزنش می کند و ناشریف می خواند. نورا فکر می کند آنقدر که او شوهرش را دوست می داشته، مرد به او علاقمند نبوده است. توروالد از او می خواهد بماند و به وظایف همسری و مادری اش عمل کند. نورا اما می گوید چگونه می توانم همسر یا مادر باشم، وقتی خودم نیستم. توروالد قادر به درک حرف های نورا نیست. نورا خانه را ترک می کند و هرگز باز نمی گردد. واسطه ای که اجرای نمایش نامه را در آلمان برنامه ریزی کرد، به ایبسن گفت که انتهای داستان در جامه ی آلمان خوش آیند نیست. ایبسن پایان دیگری برای نمایش نامه نوشت. این که نورا هنگام ترک خانه، برای خداحافظی به سراغ بچه هایش می رود و با دیدن آنها می شکند. ایبسن بعدن این پایان را غیر عادلانه خواند و آن را تغییری بربرمنشانه توصیف کرد.
خانه ی عروسک دو بار، توسط مهدی فروغ، و هوشنگ پاکروان به فارسی ترجمه شده.
مشاهده لینک اصلی
شما از من بپرسید، چرا پنج ستاره؟ @ پاسخ، @ چرا من نه؟ @ هر چند من احساس ابتدا از ابتدا با یک اتصال. خوب، دلیل این است که نورا و گفتگوهای اخیر چند بازی و احتمالا وسواس من با فمینیسم است (به لطف خانم اتوود!) این بازی خیلی زود به من خیره شد، حالا من آماده هستم با هرکسی که مایل است در برابر نورا گفتگو کند و همه کسانی را که با ایبسن آشنا هستند، از بین می برد. همه چیزهایی که باید بگویم این است که اگر می خواهید بدانید چرا ایبسن @ پدر پدربزرگ درام @ را خوانده اید، خانه عروسک را بخوانید. اگر میخواهید بدانید که آیا یک مرد نیز میتواند فمینیست باشد، خانه عروسکی را بخوانید. برای دانستن اینکه زنان چه هستند، چه چیزی می تواند باشد و عمدتا به این معنی است که زنان شبیه به مردان نیز عمدتا انسان هستند و وظایف مقدسشان نه تنها شوهر، خانه و خانه، بلکه همچنین عقاید خودشان است. خانه عروسک را بخوانید. درست است که بازی در مورد آنچه یک همسر ایدهآل باید شبیه باشد، جز این نیست که قطعا درباره زنهایی است که بیشتر از عروسکها هستند.
مشاهده لینک اصلی
نورا یک زن است که متوجه می شود که ازدواج او، همانطور که او تصور می کرد، یک توهم نیست، و شوهرش یک شخص بسیار متفاوت از زمانی است که او معتقد بود که او می تواند باشد ... زمانی که او نمیتواند یکی از سختی های زندگی خود را تجربه کند به خاطر او .... او شوهر و فرزندانش را ترک می کند؛ زیرا احساس می کند که برای آنها سود است .. شوهرش او را متهم به داشتن یک فرزند @ می داند که او درست می داند که او یک کودک است که می داند هیچ چیز دنیا نیست از آنجاییکه او کمی از خود و جامعه کم می کند، احساس می کند که او مادر و همسر ناکافی است ... آخرین حرف های او این بود که آنها می توانند دوباره یک مرد و همسر تبدیل شوند، اما فقط اگر یک معجزه رخ داد .... ... من آخرین صحنه را دوست داشتم ....
مشاهده لینک اصلی
این یک بازی درخشان هنریک ایبسن است که اولین مقدمه من برای نویسنده است. این بازی به طور عمده در مورد موضوع یک جایی از زنان در جامعه متضرر است، در حالی که زنان حق استقلال و فردیت را دارند. نوره هلمر، شخصیت اصلی، دارای راز است که از شوهر محافظه کار او پنهان می شود. این راز یک علت عمل است که توسط او گرفته شده است، که اگر چه تا حدی جنایت است، با حسن نیت و به نفع خانواده اش در یک زمان دشوار انجام شده است. با این حال، هنگامی که راز باز می شود، عواقب ناشی از آن نشان می دهد که موقعیت زنان، آسیب پذیری و درک زنان از زنان در جامعه پدرسالارانه ای که در آن زندگی می کنند را نشان می دهد. این بازی برای من صدای ایبسن است که به جهان مطرح شده است می گویند زمان آن است که زنان به عنوان افراد، به عنوان انسان هایی با احساسات و به عنوان بخش مهمی از یک جامعه، به ویژه در یک خانواده نگاه کنند؛ زمان آن است که آنها باید به عنوان برابر با احترام برخورد شوند؛ و این که آنها نباید به راحتی در نظر گرفته شوند تا به عنوان مردان فانتزی نگهداری و درمان شوند. چنین ادراکی در مورد زنان که از مردی از دوران خود می آید شایسته است. این نیز یک سرمایه گذاری جسورانه است برای نوشتن و اجرای چنین بازی در یک جامعه محافظه کار که در آن به طور قطع به عنوان رسوایی دیده می شود. براو به ایبسن برای تلاش شجاعانه خود در آوردنwomen voice @.
مشاهده لینک اصلی
قطعه ای در سه اثر. دو نفر اول آنها را با سرعت عادی، جالب و هیجان انگیز خواندند. در وسط عمل سوم، مرحله ارتعاش و زمان تغییر می کند؛ مانند یک صحنه حرکت آهسته، من شاهد و احساس کردم، با قلب تنگ، آخرین شانزده صفحه: نورا دیگر \"عروسک\" نیست؛ نورا یک زن زنده است. من معتقدم که در حال حاضر پایان این قطعه دیگر همه تماشاچیان / خوانندگان را که همانا در اواخر قرن نوزدهم اتفاق می افتد، تکان نخواهد داد، اما وضعیت نشان داده نمی شود، به هر حال، منسوخ شده. اگر چه در زمینه دیگری، عروسک های زیادی وجود دارد؛ کسانی که نمی دانند که هستند؛ دیگران نمی توانند آن را متوقف کنند ... @ خانه ما مانند یک اتاق اسباب بازی بوده است. من عروسک تو بوده ام، همانطور که خانه پاپا عروسش بود؛ بچه ها عروسک من بودند. شما هرگز من را دوست نداشتید. شما فقط فکر می کنید که دوست داشتنی با من بود. @
مشاهده لینک اصلی
3.25 / 5i این بازی را برای اینکه چقدر بدبختی برای آن زمان بود را احترام گذاشت و فکر می کنم همه باید آن را در برخی موارد یا دیگر بخوانند. (در مورد قیام زنان / قرن نوزدهم بسیار مورد توجه قرار گرفته است) و اما اعدام می تواند به عنوان غیر واقعی عمل کند، و ایده های ایبسن از مردان و زنان که دارای جداول اخلاقی جداگانه و جنس گرا هستند، به طور کامل با من نشسته اند . (او معتقد است که قانون غربی بودن مرد است و ناعادلانه بودن آن برای زنان برای داشتن زندگی مثل مردان است. تعاریف فراوانی در رابطه با جنس ها من را دوست دارند). همه اینها، این بازی بهتر از خطایی بد است. خط پایین: این قطعا کتاب در کتاب زندگی شما. و کوتاه و یک بازی و آسان برای خواندن. بنابراین در مواردی که من توصیه می کنم!
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب عروسکخانه
خرید کتاب عروسکخانه
جستجوی کتاب عروسکخانه در گودریدز
برای درک بیشتر این نمایشنامه می توانید فیلم(سارا) اثر داریوش مهرجویی بزرگ را تماشا کنید که ازاین نمایشنامه مقتبس شده است. می توانید با دیدن بازیِ فوق العاده ی (خسرو شکیبایی) در نقش کروگستادِ نمایشنامه ی ایبسن لذتتان را دوچندان کنید.
مشاهده لینک اصلی
نقدی بر ارزش های ازدواج های قرن نوزدهمی. نورا، اولین زنی ست که شوهر و بچه هایش را ترک می کند تا خودش را بیابد. ایبسن معتقد بود که در جامعه ی مدرن، زن نمی تواند تابع قوانینی باشد که مردان تدوین کرده اند. با این همه @خانه ی عروسک@ نمایش نامه در ستایش حقوق زن نیست. نورا می گوید با من مثل یک @عروسک@ بازی کرده اند، اول پدرم و بعد شوهرم. او حتی امضای پدرش را جعل کرده تا بدهی های شوهرش را بپردازد. توروالد این که نورا این راز را سال ها از شوهرش پنهان داشته، او را سرزنش می کند و ناشریف می خواند. نورا فکر می کند آنقدر که او شوهرش را دوست می داشته، مرد به او علاقمند نبوده است. توروالد از او می خواهد بماند و به وظایف همسری و مادری اش عمل کند. نورا اما می گوید چگونه می توانم همسر یا مادر باشم، وقتی خودم نیستم. توروالد قادر به درک حرف های نورا نیست. نورا خانه را ترک می کند و هرگز باز نمی گردد. واسطه ای که اجرای نمایش نامه را در آلمان برنامه ریزی کرد، به ایبسن گفت که انتهای داستان در جامه ی آلمان خوش آیند نیست. ایبسن پایان دیگری برای نمایش نامه نوشت. این که نورا هنگام ترک خانه، برای خداحافظی به سراغ بچه هایش می رود و با دیدن آنها می شکند. ایبسن بعدن این پایان را غیر عادلانه خواند و آن را تغییری بربرمنشانه توصیف کرد.
خانه ی عروسک دو بار، توسط مهدی فروغ، و هوشنگ پاکروان به فارسی ترجمه شده.
مشاهده لینک اصلی
شما از من بپرسید، چرا پنج ستاره؟ @ پاسخ، @ چرا من نه؟ @ هر چند من احساس ابتدا از ابتدا با یک اتصال. خوب، دلیل این است که نورا و گفتگوهای اخیر چند بازی و احتمالا وسواس من با فمینیسم است (به لطف خانم اتوود!) این بازی خیلی زود به من خیره شد، حالا من آماده هستم با هرکسی که مایل است در برابر نورا گفتگو کند و همه کسانی را که با ایبسن آشنا هستند، از بین می برد. همه چیزهایی که باید بگویم این است که اگر می خواهید بدانید چرا ایبسن @ پدر پدربزرگ درام @ را خوانده اید، خانه عروسک را بخوانید. اگر میخواهید بدانید که آیا یک مرد نیز میتواند فمینیست باشد، خانه عروسکی را بخوانید. برای دانستن اینکه زنان چه هستند، چه چیزی می تواند باشد و عمدتا به این معنی است که زنان شبیه به مردان نیز عمدتا انسان هستند و وظایف مقدسشان نه تنها شوهر، خانه و خانه، بلکه همچنین عقاید خودشان است. خانه عروسک را بخوانید. درست است که بازی در مورد آنچه یک همسر ایدهآل باید شبیه باشد، جز این نیست که قطعا درباره زنهایی است که بیشتر از عروسکها هستند.
مشاهده لینک اصلی
نورا یک زن است که متوجه می شود که ازدواج او، همانطور که او تصور می کرد، یک توهم نیست، و شوهرش یک شخص بسیار متفاوت از زمانی است که او معتقد بود که او می تواند باشد ... زمانی که او نمیتواند یکی از سختی های زندگی خود را تجربه کند به خاطر او .... او شوهر و فرزندانش را ترک می کند؛ زیرا احساس می کند که برای آنها سود است .. شوهرش او را متهم به داشتن یک فرزند @ می داند که او درست می داند که او یک کودک است که می داند هیچ چیز دنیا نیست از آنجاییکه او کمی از خود و جامعه کم می کند، احساس می کند که او مادر و همسر ناکافی است ... آخرین حرف های او این بود که آنها می توانند دوباره یک مرد و همسر تبدیل شوند، اما فقط اگر یک معجزه رخ داد .... ... من آخرین صحنه را دوست داشتم ....
مشاهده لینک اصلی
این یک بازی درخشان هنریک ایبسن است که اولین مقدمه من برای نویسنده است. این بازی به طور عمده در مورد موضوع یک جایی از زنان در جامعه متضرر است، در حالی که زنان حق استقلال و فردیت را دارند. نوره هلمر، شخصیت اصلی، دارای راز است که از شوهر محافظه کار او پنهان می شود. این راز یک علت عمل است که توسط او گرفته شده است، که اگر چه تا حدی جنایت است، با حسن نیت و به نفع خانواده اش در یک زمان دشوار انجام شده است. با این حال، هنگامی که راز باز می شود، عواقب ناشی از آن نشان می دهد که موقعیت زنان، آسیب پذیری و درک زنان از زنان در جامعه پدرسالارانه ای که در آن زندگی می کنند را نشان می دهد. این بازی برای من صدای ایبسن است که به جهان مطرح شده است می گویند زمان آن است که زنان به عنوان افراد، به عنوان انسان هایی با احساسات و به عنوان بخش مهمی از یک جامعه، به ویژه در یک خانواده نگاه کنند؛ زمان آن است که آنها باید به عنوان برابر با احترام برخورد شوند؛ و این که آنها نباید به راحتی در نظر گرفته شوند تا به عنوان مردان فانتزی نگهداری و درمان شوند. چنین ادراکی در مورد زنان که از مردی از دوران خود می آید شایسته است. این نیز یک سرمایه گذاری جسورانه است برای نوشتن و اجرای چنین بازی در یک جامعه محافظه کار که در آن به طور قطع به عنوان رسوایی دیده می شود. براو به ایبسن برای تلاش شجاعانه خود در آوردنwomen voice @.
مشاهده لینک اصلی
قطعه ای در سه اثر. دو نفر اول آنها را با سرعت عادی، جالب و هیجان انگیز خواندند. در وسط عمل سوم، مرحله ارتعاش و زمان تغییر می کند؛ مانند یک صحنه حرکت آهسته، من شاهد و احساس کردم، با قلب تنگ، آخرین شانزده صفحه: نورا دیگر \"عروسک\" نیست؛ نورا یک زن زنده است. من معتقدم که در حال حاضر پایان این قطعه دیگر همه تماشاچیان / خوانندگان را که همانا در اواخر قرن نوزدهم اتفاق می افتد، تکان نخواهد داد، اما وضعیت نشان داده نمی شود، به هر حال، منسوخ شده. اگر چه در زمینه دیگری، عروسک های زیادی وجود دارد؛ کسانی که نمی دانند که هستند؛ دیگران نمی توانند آن را متوقف کنند ... @ خانه ما مانند یک اتاق اسباب بازی بوده است. من عروسک تو بوده ام، همانطور که خانه پاپا عروسش بود؛ بچه ها عروسک من بودند. شما هرگز من را دوست نداشتید. شما فقط فکر می کنید که دوست داشتنی با من بود. @
مشاهده لینک اصلی
3.25 / 5i این بازی را برای اینکه چقدر بدبختی برای آن زمان بود را احترام گذاشت و فکر می کنم همه باید آن را در برخی موارد یا دیگر بخوانند. (در مورد قیام زنان / قرن نوزدهم بسیار مورد توجه قرار گرفته است) و اما اعدام می تواند به عنوان غیر واقعی عمل کند، و ایده های ایبسن از مردان و زنان که دارای جداول اخلاقی جداگانه و جنس گرا هستند، به طور کامل با من نشسته اند . (او معتقد است که قانون غربی بودن مرد است و ناعادلانه بودن آن برای زنان برای داشتن زندگی مثل مردان است. تعاریف فراوانی در رابطه با جنس ها من را دوست دارند). همه اینها، این بازی بهتر از خطایی بد است. خط پایین: این قطعا کتاب در کتاب زندگی شما. و کوتاه و یک بازی و آسان برای خواندن. بنابراین در مواردی که من توصیه می کنم!
مشاهده لینک اصلی