این مبارزه بین زیبایی شناختی و عقلانی، زندگی درونی و زندگی ذهن است.
رمان کلاسیک Zorba یونانی داستان دو مرد، دوستی باور نکردنی آنها و اهمیت زندگی به طور کامل است. زوربا، یک مرد کارگر یونانی، شخصیت بزرگتر از زندگی است، پر انرژی و غیر قابل پیش بینی است. او با رابرت نامعلوم به کرت به کار در معادن سنگ قبر راوی می پردازد و این جفت یک رابطه منحصر به فرد را ایجاد می کند. دو نفر نمی توانند بیشتر از هم جدا شوند: روایتگر مغزی، متوسط و محفوظ است؛ Zorba بی حد و حصر است، روحیه، و فراتر از قواعد تمایل. در طول سفر خود، او بزرگترین دوست و الهام بخش راوی می شود و به او کمک می کند تا از شادی زندگی لذت ببرید.
خرید کتاب زوربای یونانی
جستجوی کتاب زوربای یونانی در گودریدز
معرفی کتاب زوربای یونانی از نگاه کاربران
در مجموع کتاب بدی نبود،بخونیدش!
خیلی طول کشید تا بالاخره تمومش کنم.کاش کمی کوتاه تر بود.به نظرم این قابلیت رو داشت که کم حجم تر باشه و خواندنی تر
زوربا در مقابل اربابش که همیشه در حال مطالعه است و در کتابهاش به دنبال حقیقت است و باز هم از پاسخ به سوالات زوربا ناتوان ! ، نمونه ای از تجربه و لمس و کشف عملی حقایق این دنیاست...شاید مهم ترین توصیه زوربا به اربابش همین باشد
ولی من خیلی با زوربا و باورهاش ارتباط برقرار نکردم البته صد و پنجاه صفحه اخر برام جالب تر شده بود
کلن با پیرمرد بی سواد و شوخ و شنگی که در جوانی همه کاری کرده و امروز هرچیزی جز لذت رو انکار میکنه خیلی نتونستم همراه شم.
او که در جوانی در راه وطن جنگیده و کلی ادم کشته، مسیحی معتقدی بوده، ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده ولی امروز شعار @حال و لذت ان را غنیمت شمار و گذشته و اینده را به دست فراموشی بسپار@ سر میده... @شراب@ و @زن@ رو دوست داره و از میهن پرستی و تعصب و جنگ و کشتار متنفره و عقاید و باورهای سخت و متعصبانه دین رو درباره خدای دوست داشتنی و مهربان خود انکار میکنه و به سخره میگیره
در مجموع کتاب بدی نبود،بخونیدش!! ولی اگه من بودم کلی قسمت هاش رو برای تسریع در همراهی خواننده با زوربا و انتقال مفهوم اصلی به عنوان بخش های زاید صدمه زننده به جذابیت و کشش اثر حذف میکردم :دی.
مشاهده لینک اصلی
زوربای یونانی از کتاب هایی بود که از دوره ی نوجوانی دوست داشتم بخوانم . اسمش برایم جذاب بود. اواسط بهمن تصمیم به خواندنش کردم و شروع کردم، اما هر چقدر پیش می رفتم تقریبا هیچ جذابیتی برایم نداشت . به سختی تا انتهای کتاب پیش رفتم و دوست داشتم فقط تمام شود. احتمالا نه هیچوقت به این کتاب برمی گردم و نه به کسی سفارش خواهم کرد.
راستش دیگر برایم شرح دنیا و فلسفه اش از زبان یک کاراکتر خاص نه تنها جذاب نیست ، بلکه خسته کننده است . کتابهایی مثل ناطور دشت ، زوربا یا زندگی در پیش رو که شرح دیدگاهی در مورد فلسفه زندگی از زبان یک کودک یا یک دیوانه را روایت می کند به نظرم فرمی تکراری است که اگر خود داستان جذابیتی نداشته باشد ، بسیار حوصله سر بر می شود . مثل این کتاب که روایت زیرین آن بسیار دم دستی و پس زننده بود ، روایتی معمولی از دوستی دو نفر با اتفاق های روزمره .
خلاصه خوشمان نیامد.
اسفند 1396
مشاهده لینک اصلی
آنجلوپولوس Î | Ï Î¬Î²Î¹Î ± \"ζάκΠ· I، II ή ΜΠ¼ ± Î'ικό Ï ¬ìŠ¤ì- ισμΠ± من» Î ± βάζÎμι ÎξÎμÎ¹Ï ÏƒÏ \"σÎμÎ¹Ï · من من من من ± ± γÎμÎ½Î½Î¹Î¿Ï Î½Ï\" Î ± Ï Î¿Î½ÎμÎ¯Ï Î ± من \"من ±. @ Î'ÎμβΠιώθΠ· Î ± Ï € E | ¬ Ï € όσο من · من ... من \"من £ ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Ï € ΠάγμΠΠ± Ï € Î »من · من» Î ± من \"οÎ'ίΠ± من\" من -ÎνΠ± Ï € من \"من Î ± من\" من، ÎœÎ ÎºÎ¬ÏƒÏ Î¼Ï، ÎœÎ Ï ‡ من \"من ‰ است که من Î ± ν ± λ من άκι Î²Î¿Ï ... ή من \"من ·، θάΠ± Î ± σσΠ · من \"من من\" من ± E | ¬ »من» من. γώ ÎμιάζÎμÏ \"Î ± Ï Î¼Î¿Î½Î¬Ï Î ±، ιμοκΠ± Ï € Î ± νιώσÎμÎ¹Ï Ï ‰ من، من» Î ± من \"من\" Î ± Î¯Î½Î¿Î½Ï Ï من ... من \"من ... من Î ± من، من ± μιΠÎ'ιά Î ± Ï € ï» ها Wakeboard »این است که من ± من\" οÎ'ίΠ± من \"من · @. @ من Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï Î ± Ï ‰ من، من ‰ Î½Î¹ÏŒÏ \"من · من\" من ± ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ÎºÎ¬Î¸Îμ ... \"ιγμή Ï Ï € € ÏŒÎ³Î¿Ï Î½Î¬Îμι @ @ Οι μισÎÏ در اینجا من »ÎμιÎÏ، ÏƒÏ ... من» ÎμγÎμ Î¯ÏƒÏ من \"من، پوشه μισÎÏ، ... پایان βÎνÏ\" قطر، پوشه μισÎÏ، Î ± من \"ικî®، پوشه μισÎÏ، Î ± λ IOE Î¯ÎºÏ دوم οΜ ± من \"من\" من κόσμο سانتورینی ¬ë | ¬ Î¼Î¿Ï E | ¬ »Î ± Ï †. Spyrachri \"άσÎμ، E، 'ë¶ ‰ Ï Ï ‰ Î¬Î½Î¸Ï Ï € کنم من ‰ من، من\" من ± پنی من، Î²Î¬Ï ± Î ± کنم من · من † οβάσΠ±!فراتر ‰ من، من \"است که من · من، من ± Î ± νή Î¯Î½Î¿Î½Ï Î¬Î½Î¸Ï Ï ‰ Ï €. من · من، βάζÎμιÏ، E دوم، 'ë¶، ± است که من، ÏÎ¬Ï Î ± من، من € Î ± νάκιΠ± Î ± Ï Î²Î³Î Î½Î¿ من ... من Î ± Î ± من \"من γμοί ±، λ Î ± Ï ÏŒÎ¼Î¿ ονÎμÎ¯Ï \"من ±. • Î¿Ï Î³Î¿ÏƒÏ \"άσιο!
مشاهده لینک اصلی
کلا، درخشان. گفتن من این کتاب را دوست دارم. این کتاب چشم هایم را باز کرد، گوش هایم، گلویش، ریه هایم، باعث شد که من بخواهم فریاد، رقص و گریه کنم. یک مدیتیشن در مورد نحوه زندگی نوع دیگری از زندگی، زندگی روحیه است. کتاب را بخوانید، فیلم را تماشا کنید، زنده بمانید. الهه زوربا: التماس آن رئیس، من خیلی دوستت دارم که این را بگویم. شما همه چیز را به جز یک چیز به دست آوردید: جنون! یک مرد نیاز به یک جنون کوچک دارد، و یا دیگری ... ریحان: یا دیگر؟ الکسیس زوربا: ... هرگز جرأت نمیکند طناب را بریزد و آزاد شود
مشاهده لینک اصلی
قایق، ساحلی، cafà © ها، صومعه ها، بیکران دریا، جزیره کرت، آسمان آشغال با ستاره ها و، در نهایت، ماهیت موافق کامل در این بازگویی به عنوان یک چارچوب ESCA © نیکو برای الکسیس زوربا زندگی هر لحظه را چنان این نخستین زندگی او بود و در عین حال به رسمیت شناختن کیفیت اولیه که شامل توانایی استخراج تنها از ذات حیات است. رمان از filosóficos عمیق رنگهای که در آن نویسنده یونانی نیکوس کازانتزاکیس (1883-1957)، در مقابل زندگی فعال و نفسانی با رسمی، غور و تعمق و فکری زندگی، همیشه با استانداردهای از همه نوع هدایت می شود. این رویارویی از طریق دو شخصیت اصلی خود، یک نوع یونانی دون کیشوت و سانچو پانزا، که در اولین قرن بیستم قرار دارد، رخ می دهد. شیوه ای که او در این دو دیدگاه جهان را تضاد می بخشد، پر از خرد و همچنین زیبایی و شعر است که نویسنده از طریق تمام روایت به ما می فرستد. الکسیس زوربا بخش عاطفی و غریزی زندگی را نشان می دهد و همتای آن نماد عقل، هوش، معقول و معنوی است؛ این نوع دوم زندگی منجر به شخصیت زندگی یک زندگی ناقص می شود، که به دلیل محدودیت هایی که توسط قوانین، اخلاق، مذهب، جامعه، همیشه تحت حمایت مداخله گرایانه از عقل حفظ می شود، فاقد کامل است. â € œMan یک حصار بالا و غیر قابل نفوذ در اطراف روح خود را افزایش داده است. â € الکسیس زوربا مردی که بی پروا فرو به زندگی که به تساوی ماده و | این است تا در یک ± کوچک یا fiefdom جایی که او تلاش می کند تا به برخی از نظم و امنیت به کوچک خود ± € ویدا cotidianaâ پر از سوراخ است رمز و راز از آن در یک زمان، یک مرد است که توسط جریان از وجود بدون مقاومت انجام شده، مانند به عنوان یک قایق دست خوش پیشامد میشه در حال حاضر به تحویل داده و قادر به در هماهنگی با جهان زندگی می کنند. یک موجودی است که در زندگی روزمره چیزی از آن رد نمیشود و همه چیز شگفتی و شور و شوق است. الکسسی فاقد تعصب و یا تعصبات است و به نوعی فلسفی با روایتگر ما روبرو است که ما هرگز نام او را نمی دانیم، اما چه کسی در ضدپدای زوربا است. الکسیس زوربا با قلب زندگی می کند و دوستش زندگی می کند که با قوانین زندگی هدایت می شود. این شخصیت مانع از احترام و احترام به قوانین برای جلوگیری از بیداری شیاطین خود است، اما زمانی که زمان تمام این قوانین را تردید می کند. زوربا الهام بخشش است و به او یک جهان بینی دیگر می دهد که زندگی او را غنی می کند و یا حداقل باعث می شود که زندگی مشترک او را مورد سوال قرار دهد. نویسنده این رمان به ما شخصیت های بسیار خوبی کشیده شده و به خصوص غنی ارائه می دهد در توضیحات خود را در مورد باطن انسان، از اسرار زندگی، همزیستی با طبیعت و تقاطع اخلاقی و حیاتی برای ما روزانه داریم â € œWhere شما روح Zorba را لمس، آن را آتش خواهد کرد. â € اکثر ما، اگر نه همه، Zorba ما در برخی از زمان ها در زندگی ما بود؛ آن موجودات پرشور، بدون ترس، پر از شور و شوق برای همه چیز و که در برخی از guÃan نقطه و غنی سازی زندگی colmándolas ما از الهام بخش با شکوه و جلال و شور و شوق زندگی می کنند. خوشبخت هستند کسانی که زندگی را فرو بردند!
مشاهده لینک اصلی
* در خاطره نیکس کازانتزاکیس (در تاریخ 26 اکتبر 1957 کشته شد). بررسی که من نوشتم چند وقت پیش (PS încà بهانه ای ¢ ایده lceala: افراد مبتلا به تب terminării کتاب\u003e و خوب!) * من نمی دانم که چه به من با آغاز خواهد شد؛ برای این جزوه. من عمیقا در نقاط مختلف نقل مکان کرد ... من هرگز احساس افسانه ای بین نور متدین @ و @ @ نور 3 را نادیده گرفتم. Kazantzakis دوره زندگی خود را در یک شهر کوچک Cretan، یک پناهگاه که ارتباط زیادی با سرزمین های فراتر از مرزهای خود را نداشت، توصیف می کند. آداب و رسوم و @ قوانین طبیعت که در آن زمان برجسته در جامعه Cretan (و احتمالا در حال حاضر) به طور کامل ارائه شده است. خواندن الکسیس ظرب، یک مقایسه کازانتزاکیس îl مارین پردو (یعنی رمان moromi £ ب). اولین însă ¢ و چیزی خاص است، چیزی است که، اتفاقا، alcătuieÅŸte întregul جهان از رمان: £ را رابطه بینun ÅŸoarece کتابخانه @ و یک مرد عملی، یک کتابخانه جهان بینی ÅŸoarece @ @ و جهانبینی یک مرد عملی (که، بر خلاف ÅŸoarecele کتابخانه @ @ încurcă در انتزاعی تر، یعنی -să نمی دادن example- برای زوربا وجود دارد امکان پذیر نیست @ @ @ @ بار می تنها @ @ شیطان وجود دارد و یا وجود داردNu شیطان @). آن دیالکتیک بسیار interesantă بین دو (راوی، که است و شخصیت، و زوربا است)، یک dialectică آن را لمس نقاط بیشتر dialectică که راوی در تغییر از تاریکی و متافیزیک آورده، ذره بین در دست ¢ NA، بر روی زمین: ساخت و ساز nt.NiÅŸte £ ¢ دوم والا: @ blestemată făcătoare از vaduce @ (یعنی بزرگ)؛ gaming احمقانه @؛ @ من احساس کردم بکارت جهان @؛ @ زندگی چیزی جز یک رعد و برق نیست؛ @ شما نه خانه رشد کرده اید (به این معنا که از سوی دیگر)؛ @ مرگ Death! @؛ متافیزیک خوب @ همانطور که در بالا گفتم، این کتاب جنگ عقلانی را با افراد عملی ارائه می دهد. با کلمات خود را، مرد عملی تعریف می شود: مردFiecare ¢ دوباره دیوانه است، اما دیوانه که بیش از من است، اجازه دهید هر @ (بازی بعد از کتاب ندارد scuzată اجازه دهید من هم چنین باشد @ اما من هرگز نوسانات گرامر را درک نمی کنم، آن را کمونیست یا @ دموکراتیک @). در حالی که فکری نیز با کلماتش تعریف شده بود: @ تماس من با مردم بیشتر از مونولوژیست داخلی نبود. سایر سخنان: 1. من فکر کردم آزاد است یک اشتیاق، جمع آوری یک دسته از سکه های طلای، و ناگهان، علاقه خود را تسخیر و گنج خود را در چهار باد قرار داده است. برای آزاد کردن خود از یک اشتیاق برای اطاعت از دیگری، بیشتر شریف. این رمز و راز چیست؟ او پرسید: چه احمق است و چرا سر ما نرم می شود؟ منظورم چیست؟ فقط کمی به من بدهید؟ ما، افراد آموزش دیده، چیزی جز پرنده های پرنده ای از هوا نیستند. دین تریاک برای مردم است. (نویسنده سوسیالیست بود) آندری تامای ™
مشاهده لینک اصلی
Zorba یونانی @ توسط نیکوز Kazantzakis یکی از رمان های بزرگ قرن بیست و یکم است. منتشر شده در سال 1945، آن را آزادانه بر اساس دوستی و ماجراهای Kazantzakis و جورج Zorbas معدنچی از یونان است. Kazantzakis و Zorbas زندگی می کردند و با هم برای سه سال (1919-1916). در میان چیزهای دیگر، آنها در Mount Athos ملاقات کردند، با همکاری در معادن مشغول به کار بودند و در یک ماموریت بشردوستانه برای بازگرداندن ده ها هزار یونانی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. بعد از اینکه زربا در سال 1941 فوت کرد، کازانتزاکیس این رمان را نوشت که ماجراهای و دوستی آنها را بازگو کرده و ایده های خود را درباره فلسفه و معنویت بیان کند. این رمان در سال 1916 در جزیره یونان کرت (واقع در اقیانوس دریای مدیترانه ای بین اروپا، آسیا و آفریقا) تنظیم شده است. کازانتازاکسی کرت، عجیب و غریب است، هر دو چشم انداز و مردم. چهار شخصیت اصلی چهار کاراکتر اصلی در رمان وجود دارد. اولا، راوی بی نام (واقعا Kazantzakis) یک مرد تحصیل کرده و متولد شده است، متولد در کرت، که به جزیره برای انجام عملیات استخراج معدن بازگشت. Hes intellectual، @ @ smart smart، @ always sharing his speculations of philosophy and full of ideas on how to create a new، worldly moral superiority. اما حقیقتا عمدتا در عمل واقعی ناتوان است. دوم، Zorba، معدنچی تحصیل نشده (استخدام شده برای اجرای عملیات استخراج معادن) و کمی از سرکش غیر مسئولانه است کهbeen در اطراف @ در اوایل داستان شما متوجه است که بسیاری از آنچه که او می گوید باید با دانه نمک گرفته شود . در حقیقت، بسیاری از آنچه زوربا می گوید این است که قصد دارد راوی را تحریک کند (که او @ Boss @ نامیده می شود) برای او فویل کامل است. سوم مادام هورتنس، یک آژیر قدیمی فرانسوی، زیبایی محو شده است، که مالک هتل کوچک، که در آن زوربا و تخت Boss قرار دارد. او هرگز ازدواج نکرده و همیشه در شرایط خود زندگی کرده است. برای شنیدن او این را بگویم، او به تنهایی جزیره کرت را از نابودی نجات داد. او یک بازی مساوی برای زوربا است. و در نهایت، بیوه جوان بی نام است. او تجسم عصبانیت است، زنی که روستاییان را نابود می کند. اگر او او را به مرگ نکشاند، این زن بی نام ممکن است فقط نجات راوی بی نام باشد. همه کاراکتر ها - انتظار می رود زوربا و خانم هورتنس - کریتین هستند. اکثر شخصیت های این رمان ناقص هستند. Zorba â € \"گرچه به شدت توسط رئیس تصور می شود â €\" دارای بسیاری از نقص. به برخی از خوانندگان مدرن Zorba ممکن است تا حدودی غیر قابل مقایسه باشد. اگر چه او ممکن است غیر قابل مقایسه باشد، او به نظر می رسد یک تصویر معتبر از یک نوع خاص از مرد یونانی در سال 1916 زندگی می کند. این چهار شخصیت واقعا چهار آرکه تایپ هستند: 1. Intellectual Impotent. Rogue 3 غیر مسئول. Faded Beauty4. کازانتزاکیس جوان، مانند یک کارگردان مجازی، این شخصیت های ناقص را در مقابل یک روستای دهقانی کرتین قرار می دهد تا موسیقی هایی را ایجاد کند که حقیقت بی انتها را به ارمغان می آورد. هدف از زندگی انسان تبدیل شدن به یک جهان با کازانت زاکسی است که هدف آن تبدیل شدن به یکی با جهان است - از طریق کار، غذا، شراب، رقص، هنر و، به ویژه، از طریق عشق. همه چیز را به آنچه که انجام می دهید، نگذارید - هیچ نیمی از اقدامات - برای فراموش کردن هر چیز دیگری در آن لحظه شما چیزی را انجام دهید. برای زندگی، نه در گذشته، نه در آینده، بلکه در لحظه حاضر. برای انجام و دیدن همه چیز به عنوان اگر آن را برای اولین بار بود. Kazantzakis نشان می دهد، من اعتقاد دارم، یک کلید تفسیر برای کل رمان در یک تصویب در مورد مجسمه مرموز توسط مجسمه ساز فرانسوی آگوست رودین: @ با سر من کوبید من در کلمات زوربا برجسته شده است. و ناگهان یک شهر دور و برف، به ذهنم رسید. من در نمایشگاه کارهای رودین بودم و من متوقف شده بودم که به یک دست برنز عظیم نگاه کنم، @ دست خداوند @ که دستش نیمه بسته بود. و در کف دست، یک زن و مرد مشتاق درگیر و مبارزه می کردند ... @ برای Kazantzakis، این مجسمه یک نماد کل رمان و نماد زندگی است. این در آغوش گرفتن و مبارزه است، که ما می توانیم تبدیل به یکی با جهان است. زن از گونه ها امروزه، دیدگاه های زوربا درباره زنان قطعا غیر قابل قبول است. بنابراین این کتاب به سادگی یک رمان در مورد یک شوونیست متکبر و کتابفروشی ناکارآمدی است، کتابی با دیدگاههای قدیمی درباره زنان؟ تا حدی بله بعد از همه، در سال 1916 در جزیره کرت در روستای پدرسالاری در جزیره کرت قرار دارد. در Patriarchy این، کرت تنها نبود. حتی در ایالات متحده مانند ایالات متحده، زنان حقوق برابر و یا حق رای دادن در سال 1916 نداشتند. با این حال، در زیر سطح، Kazantzakis ارائه دیدگاه پیچیده تر از زنان و مردان است. رابطه بین مردان و زنان یک موضوع است که از طریق کل رمان اجرا می شود. رئیس نیازمند دنیای اخلاقی برتر است که شامل حقوق برابر برای زنان و مردان است. زوربا، هرچند به این ایده باز می گردد، فکر می کند که این کار هرگز در میان روستاییان که در راه آنها قرار دارد، کار نخواهد کرد. Zorba به طور مرتب از عبارت @ Female of Species @ استفاده می کند که اشاره به شعر رودیارد کیپلینگ 1911 (@ Female Female of His Families Deadly Than Male @) و احتمالا همچنین اشاره به فیلم خاموش 1912 ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زوربای یونانی
خرید کتاب زوربای یونانی
جستجوی کتاب زوربای یونانی در گودریدز
خیلی طول کشید تا بالاخره تمومش کنم.کاش کمی کوتاه تر بود.به نظرم این قابلیت رو داشت که کم حجم تر باشه و خواندنی تر
زوربا در مقابل اربابش که همیشه در حال مطالعه است و در کتابهاش به دنبال حقیقت است و باز هم از پاسخ به سوالات زوربا ناتوان ! ، نمونه ای از تجربه و لمس و کشف عملی حقایق این دنیاست...شاید مهم ترین توصیه زوربا به اربابش همین باشد
ولی من خیلی با زوربا و باورهاش ارتباط برقرار نکردم البته صد و پنجاه صفحه اخر برام جالب تر شده بود
کلن با پیرمرد بی سواد و شوخ و شنگی که در جوانی همه کاری کرده و امروز هرچیزی جز لذت رو انکار میکنه خیلی نتونستم همراه شم.
او که در جوانی در راه وطن جنگیده و کلی ادم کشته، مسیحی معتقدی بوده، ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده ولی امروز شعار @حال و لذت ان را غنیمت شمار و گذشته و اینده را به دست فراموشی بسپار@ سر میده... @شراب@ و @زن@ رو دوست داره و از میهن پرستی و تعصب و جنگ و کشتار متنفره و عقاید و باورهای سخت و متعصبانه دین رو درباره خدای دوست داشتنی و مهربان خود انکار میکنه و به سخره میگیره
در مجموع کتاب بدی نبود،بخونیدش!! ولی اگه من بودم کلی قسمت هاش رو برای تسریع در همراهی خواننده با زوربا و انتقال مفهوم اصلی به عنوان بخش های زاید صدمه زننده به جذابیت و کشش اثر حذف میکردم :دی.
مشاهده لینک اصلی
زوربای یونانی از کتاب هایی بود که از دوره ی نوجوانی دوست داشتم بخوانم . اسمش برایم جذاب بود. اواسط بهمن تصمیم به خواندنش کردم و شروع کردم، اما هر چقدر پیش می رفتم تقریبا هیچ جذابیتی برایم نداشت . به سختی تا انتهای کتاب پیش رفتم و دوست داشتم فقط تمام شود. احتمالا نه هیچوقت به این کتاب برمی گردم و نه به کسی سفارش خواهم کرد.
راستش دیگر برایم شرح دنیا و فلسفه اش از زبان یک کاراکتر خاص نه تنها جذاب نیست ، بلکه خسته کننده است . کتابهایی مثل ناطور دشت ، زوربا یا زندگی در پیش رو که شرح دیدگاهی در مورد فلسفه زندگی از زبان یک کودک یا یک دیوانه را روایت می کند به نظرم فرمی تکراری است که اگر خود داستان جذابیتی نداشته باشد ، بسیار حوصله سر بر می شود . مثل این کتاب که روایت زیرین آن بسیار دم دستی و پس زننده بود ، روایتی معمولی از دوستی دو نفر با اتفاق های روزمره .
خلاصه خوشمان نیامد.
اسفند 1396
مشاهده لینک اصلی
آنجلوپولوس Î | Ï Î¬Î²Î¹Î ± \"ζάκΠ· I، II ή ΜΠ¼ ± Î'ικό Ï ¬ìŠ¤ì- ισμΠ± من» Î ± βάζÎμι ÎξÎμÎ¹Ï ÏƒÏ \"σÎμÎ¹Ï · من من من من ± ± γÎμÎ½Î½Î¹Î¿Ï Î½Ï\" Î ± Ï Î¿Î½ÎμÎ¯Ï Î ± من \"من ±. @ Î'ÎμβΠιώθΠ· Î ± Ï € E | ¬ Ï € όσο من · من ... من \"من £ ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Ï € ΠάγμΠΠ± Ï € Î »من · من» Î ± من \"οÎ'ίΠ± من\" من -ÎνΠ± Ï € من \"من Î ± من\" من، ÎœÎ ÎºÎ¬ÏƒÏ Î¼Ï، ÎœÎ Ï ‡ من \"من ‰ است که من Î ± ν ± λ من άκι Î²Î¿Ï ... ή من \"من ·، θάΠ± Î ± σσΠ · من \"من من\" من ± E | ¬ »من» من. γώ ÎμιάζÎμÏ \"Î ± Ï Î¼Î¿Î½Î¬Ï Î ±، ιμοκΠ± Ï € Î ± νιώσÎμÎ¹Ï Ï ‰ من، من» Î ± من \"من\" Î ± Î¯Î½Î¿Î½Ï Ï من ... من \"من ... من Î ± من، من ± μιΠÎ'ιά Î ± Ï € ï» ها Wakeboard »این است که من ± من\" οÎ'ίΠ± من \"من · @. @ من Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï Î ± Ï ‰ من، من ‰ Î½Î¹ÏŒÏ \"من · من\" من ± ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ÎºÎ¬Î¸Îμ ... \"ιγμή Ï Ï € € ÏŒÎ³Î¿Ï Î½Î¬Îμι @ @ Οι μισÎÏ در اینجا من »ÎμιÎÏ، ÏƒÏ ... من» ÎμγÎμ Î¯ÏƒÏ من \"من، پوشه μισÎÏ، ... پایان βÎνÏ\" قطر، پوشه μισÎÏ، Î ± من \"ικî®، پوشه μισÎÏ، Î ± λ IOE Î¯ÎºÏ دوم οΜ ± من \"من\" من κόσμο سانتورینی ¬ë | ¬ Î¼Î¿Ï E | ¬ »Î ± Ï †. Spyrachri \"άσÎμ، E، 'ë¶ ‰ Ï Ï ‰ Î¬Î½Î¸Ï Ï € کنم من ‰ من، من\" من ± پنی من، Î²Î¬Ï ± Î ± کنم من · من † οβάσΠ±!فراتر ‰ من، من \"است که من · من، من ± Î ± νή Î¯Î½Î¿Î½Ï Î¬Î½Î¸Ï Ï ‰ Ï €. من · من، βάζÎμιÏ، E دوم، 'ë¶، ± است که من، ÏÎ¬Ï Î ± من، من € Î ± νάκιΠ± Î ± Ï Î²Î³Î Î½Î¿ من ... من Î ± Î ± من \"من γμοί ±، λ Î ± Ï ÏŒÎ¼Î¿ ονÎμÎ¯Ï \"من ±. • Î¿Ï Î³Î¿ÏƒÏ \"άσιο!
مشاهده لینک اصلی
کلا، درخشان. گفتن من این کتاب را دوست دارم. این کتاب چشم هایم را باز کرد، گوش هایم، گلویش، ریه هایم، باعث شد که من بخواهم فریاد، رقص و گریه کنم. یک مدیتیشن در مورد نحوه زندگی نوع دیگری از زندگی، زندگی روحیه است. کتاب را بخوانید، فیلم را تماشا کنید، زنده بمانید. الهه زوربا: التماس آن رئیس، من خیلی دوستت دارم که این را بگویم. شما همه چیز را به جز یک چیز به دست آوردید: جنون! یک مرد نیاز به یک جنون کوچک دارد، و یا دیگری ... ریحان: یا دیگر؟ الکسیس زوربا: ... هرگز جرأت نمیکند طناب را بریزد و آزاد شود
مشاهده لینک اصلی
قایق، ساحلی، cafà © ها، صومعه ها، بیکران دریا، جزیره کرت، آسمان آشغال با ستاره ها و، در نهایت، ماهیت موافق کامل در این بازگویی به عنوان یک چارچوب ESCA © نیکو برای الکسیس زوربا زندگی هر لحظه را چنان این نخستین زندگی او بود و در عین حال به رسمیت شناختن کیفیت اولیه که شامل توانایی استخراج تنها از ذات حیات است. رمان از filosóficos عمیق رنگهای که در آن نویسنده یونانی نیکوس کازانتزاکیس (1883-1957)، در مقابل زندگی فعال و نفسانی با رسمی، غور و تعمق و فکری زندگی، همیشه با استانداردهای از همه نوع هدایت می شود. این رویارویی از طریق دو شخصیت اصلی خود، یک نوع یونانی دون کیشوت و سانچو پانزا، که در اولین قرن بیستم قرار دارد، رخ می دهد. شیوه ای که او در این دو دیدگاه جهان را تضاد می بخشد، پر از خرد و همچنین زیبایی و شعر است که نویسنده از طریق تمام روایت به ما می فرستد. الکسیس زوربا بخش عاطفی و غریزی زندگی را نشان می دهد و همتای آن نماد عقل، هوش، معقول و معنوی است؛ این نوع دوم زندگی منجر به شخصیت زندگی یک زندگی ناقص می شود، که به دلیل محدودیت هایی که توسط قوانین، اخلاق، مذهب، جامعه، همیشه تحت حمایت مداخله گرایانه از عقل حفظ می شود، فاقد کامل است. â € œMan یک حصار بالا و غیر قابل نفوذ در اطراف روح خود را افزایش داده است. â € الکسیس زوربا مردی که بی پروا فرو به زندگی که به تساوی ماده و | این است تا در یک ± کوچک یا fiefdom جایی که او تلاش می کند تا به برخی از نظم و امنیت به کوچک خود ± € ویدا cotidianaâ پر از سوراخ است رمز و راز از آن در یک زمان، یک مرد است که توسط جریان از وجود بدون مقاومت انجام شده، مانند به عنوان یک قایق دست خوش پیشامد میشه در حال حاضر به تحویل داده و قادر به در هماهنگی با جهان زندگی می کنند. یک موجودی است که در زندگی روزمره چیزی از آن رد نمیشود و همه چیز شگفتی و شور و شوق است. الکسسی فاقد تعصب و یا تعصبات است و به نوعی فلسفی با روایتگر ما روبرو است که ما هرگز نام او را نمی دانیم، اما چه کسی در ضدپدای زوربا است. الکسیس زوربا با قلب زندگی می کند و دوستش زندگی می کند که با قوانین زندگی هدایت می شود. این شخصیت مانع از احترام و احترام به قوانین برای جلوگیری از بیداری شیاطین خود است، اما زمانی که زمان تمام این قوانین را تردید می کند. زوربا الهام بخشش است و به او یک جهان بینی دیگر می دهد که زندگی او را غنی می کند و یا حداقل باعث می شود که زندگی مشترک او را مورد سوال قرار دهد. نویسنده این رمان به ما شخصیت های بسیار خوبی کشیده شده و به خصوص غنی ارائه می دهد در توضیحات خود را در مورد باطن انسان، از اسرار زندگی، همزیستی با طبیعت و تقاطع اخلاقی و حیاتی برای ما روزانه داریم â € œWhere شما روح Zorba را لمس، آن را آتش خواهد کرد. â € اکثر ما، اگر نه همه، Zorba ما در برخی از زمان ها در زندگی ما بود؛ آن موجودات پرشور، بدون ترس، پر از شور و شوق برای همه چیز و که در برخی از guÃan نقطه و غنی سازی زندگی colmándolas ما از الهام بخش با شکوه و جلال و شور و شوق زندگی می کنند. خوشبخت هستند کسانی که زندگی را فرو بردند!
مشاهده لینک اصلی
* در خاطره نیکس کازانتزاکیس (در تاریخ 26 اکتبر 1957 کشته شد). بررسی که من نوشتم چند وقت پیش (PS încà بهانه ای ¢ ایده lceala: افراد مبتلا به تب terminării کتاب\u003e و خوب!) * من نمی دانم که چه به من با آغاز خواهد شد؛ برای این جزوه. من عمیقا در نقاط مختلف نقل مکان کرد ... من هرگز احساس افسانه ای بین نور متدین @ و @ @ نور 3 را نادیده گرفتم. Kazantzakis دوره زندگی خود را در یک شهر کوچک Cretan، یک پناهگاه که ارتباط زیادی با سرزمین های فراتر از مرزهای خود را نداشت، توصیف می کند. آداب و رسوم و @ قوانین طبیعت که در آن زمان برجسته در جامعه Cretan (و احتمالا در حال حاضر) به طور کامل ارائه شده است. خواندن الکسیس ظرب، یک مقایسه کازانتزاکیس îl مارین پردو (یعنی رمان moromi £ ب). اولین însă ¢ و چیزی خاص است، چیزی است که، اتفاقا، alcătuieÅŸte întregul جهان از رمان: £ را رابطه بینun ÅŸoarece کتابخانه @ و یک مرد عملی، یک کتابخانه جهان بینی ÅŸoarece @ @ و جهانبینی یک مرد عملی (که، بر خلاف ÅŸoarecele کتابخانه @ @ încurcă در انتزاعی تر، یعنی -să نمی دادن example- برای زوربا وجود دارد امکان پذیر نیست @ @ @ @ بار می تنها @ @ شیطان وجود دارد و یا وجود داردNu شیطان @). آن دیالکتیک بسیار interesantă بین دو (راوی، که است و شخصیت، و زوربا است)، یک dialectică آن را لمس نقاط بیشتر dialectică که راوی در تغییر از تاریکی و متافیزیک آورده، ذره بین در دست ¢ NA، بر روی زمین: ساخت و ساز nt.NiÅŸte £ ¢ دوم والا: @ blestemată făcătoare از vaduce @ (یعنی بزرگ)؛ gaming احمقانه @؛ @ من احساس کردم بکارت جهان @؛ @ زندگی چیزی جز یک رعد و برق نیست؛ @ شما نه خانه رشد کرده اید (به این معنا که از سوی دیگر)؛ @ مرگ Death! @؛ متافیزیک خوب @ همانطور که در بالا گفتم، این کتاب جنگ عقلانی را با افراد عملی ارائه می دهد. با کلمات خود را، مرد عملی تعریف می شود: مردFiecare ¢ دوباره دیوانه است، اما دیوانه که بیش از من است، اجازه دهید هر @ (بازی بعد از کتاب ندارد scuzată اجازه دهید من هم چنین باشد @ اما من هرگز نوسانات گرامر را درک نمی کنم، آن را کمونیست یا @ دموکراتیک @). در حالی که فکری نیز با کلماتش تعریف شده بود: @ تماس من با مردم بیشتر از مونولوژیست داخلی نبود. سایر سخنان: 1. من فکر کردم آزاد است یک اشتیاق، جمع آوری یک دسته از سکه های طلای، و ناگهان، علاقه خود را تسخیر و گنج خود را در چهار باد قرار داده است. برای آزاد کردن خود از یک اشتیاق برای اطاعت از دیگری، بیشتر شریف. این رمز و راز چیست؟ او پرسید: چه احمق است و چرا سر ما نرم می شود؟ منظورم چیست؟ فقط کمی به من بدهید؟ ما، افراد آموزش دیده، چیزی جز پرنده های پرنده ای از هوا نیستند. دین تریاک برای مردم است. (نویسنده سوسیالیست بود) آندری تامای ™
مشاهده لینک اصلی
Zorba یونانی @ توسط نیکوز Kazantzakis یکی از رمان های بزرگ قرن بیست و یکم است. منتشر شده در سال 1945، آن را آزادانه بر اساس دوستی و ماجراهای Kazantzakis و جورج Zorbas معدنچی از یونان است. Kazantzakis و Zorbas زندگی می کردند و با هم برای سه سال (1919-1916). در میان چیزهای دیگر، آنها در Mount Athos ملاقات کردند، با همکاری در معادن مشغول به کار بودند و در یک ماموریت بشردوستانه برای بازگرداندن ده ها هزار یونانی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. بعد از اینکه زربا در سال 1941 فوت کرد، کازانتزاکیس این رمان را نوشت که ماجراهای و دوستی آنها را بازگو کرده و ایده های خود را درباره فلسفه و معنویت بیان کند. این رمان در سال 1916 در جزیره یونان کرت (واقع در اقیانوس دریای مدیترانه ای بین اروپا، آسیا و آفریقا) تنظیم شده است. کازانتازاکسی کرت، عجیب و غریب است، هر دو چشم انداز و مردم. چهار شخصیت اصلی چهار کاراکتر اصلی در رمان وجود دارد. اولا، راوی بی نام (واقعا Kazantzakis) یک مرد تحصیل کرده و متولد شده است، متولد در کرت، که به جزیره برای انجام عملیات استخراج معدن بازگشت. Hes intellectual، @ @ smart smart، @ always sharing his speculations of philosophy and full of ideas on how to create a new، worldly moral superiority. اما حقیقتا عمدتا در عمل واقعی ناتوان است. دوم، Zorba، معدنچی تحصیل نشده (استخدام شده برای اجرای عملیات استخراج معادن) و کمی از سرکش غیر مسئولانه است کهbeen در اطراف @ در اوایل داستان شما متوجه است که بسیاری از آنچه که او می گوید باید با دانه نمک گرفته شود . در حقیقت، بسیاری از آنچه زوربا می گوید این است که قصد دارد راوی را تحریک کند (که او @ Boss @ نامیده می شود) برای او فویل کامل است. سوم مادام هورتنس، یک آژیر قدیمی فرانسوی، زیبایی محو شده است، که مالک هتل کوچک، که در آن زوربا و تخت Boss قرار دارد. او هرگز ازدواج نکرده و همیشه در شرایط خود زندگی کرده است. برای شنیدن او این را بگویم، او به تنهایی جزیره کرت را از نابودی نجات داد. او یک بازی مساوی برای زوربا است. و در نهایت، بیوه جوان بی نام است. او تجسم عصبانیت است، زنی که روستاییان را نابود می کند. اگر او او را به مرگ نکشاند، این زن بی نام ممکن است فقط نجات راوی بی نام باشد. همه کاراکتر ها - انتظار می رود زوربا و خانم هورتنس - کریتین هستند. اکثر شخصیت های این رمان ناقص هستند. Zorba â € \"گرچه به شدت توسط رئیس تصور می شود â €\" دارای بسیاری از نقص. به برخی از خوانندگان مدرن Zorba ممکن است تا حدودی غیر قابل مقایسه باشد. اگر چه او ممکن است غیر قابل مقایسه باشد، او به نظر می رسد یک تصویر معتبر از یک نوع خاص از مرد یونانی در سال 1916 زندگی می کند. این چهار شخصیت واقعا چهار آرکه تایپ هستند: 1. Intellectual Impotent. Rogue 3 غیر مسئول. Faded Beauty4. کازانتزاکیس جوان، مانند یک کارگردان مجازی، این شخصیت های ناقص را در مقابل یک روستای دهقانی کرتین قرار می دهد تا موسیقی هایی را ایجاد کند که حقیقت بی انتها را به ارمغان می آورد. هدف از زندگی انسان تبدیل شدن به یک جهان با کازانت زاکسی است که هدف آن تبدیل شدن به یکی با جهان است - از طریق کار، غذا، شراب، رقص، هنر و، به ویژه، از طریق عشق. همه چیز را به آنچه که انجام می دهید، نگذارید - هیچ نیمی از اقدامات - برای فراموش کردن هر چیز دیگری در آن لحظه شما چیزی را انجام دهید. برای زندگی، نه در گذشته، نه در آینده، بلکه در لحظه حاضر. برای انجام و دیدن همه چیز به عنوان اگر آن را برای اولین بار بود. Kazantzakis نشان می دهد، من اعتقاد دارم، یک کلید تفسیر برای کل رمان در یک تصویب در مورد مجسمه مرموز توسط مجسمه ساز فرانسوی آگوست رودین: @ با سر من کوبید من در کلمات زوربا برجسته شده است. و ناگهان یک شهر دور و برف، به ذهنم رسید. من در نمایشگاه کارهای رودین بودم و من متوقف شده بودم که به یک دست برنز عظیم نگاه کنم، @ دست خداوند @ که دستش نیمه بسته بود. و در کف دست، یک زن و مرد مشتاق درگیر و مبارزه می کردند ... @ برای Kazantzakis، این مجسمه یک نماد کل رمان و نماد زندگی است. این در آغوش گرفتن و مبارزه است، که ما می توانیم تبدیل به یکی با جهان است. زن از گونه ها امروزه، دیدگاه های زوربا درباره زنان قطعا غیر قابل قبول است. بنابراین این کتاب به سادگی یک رمان در مورد یک شوونیست متکبر و کتابفروشی ناکارآمدی است، کتابی با دیدگاههای قدیمی درباره زنان؟ تا حدی بله بعد از همه، در سال 1916 در جزیره کرت در روستای پدرسالاری در جزیره کرت قرار دارد. در Patriarchy این، کرت تنها نبود. حتی در ایالات متحده مانند ایالات متحده، زنان حقوق برابر و یا حق رای دادن در سال 1916 نداشتند. با این حال، در زیر سطح، Kazantzakis ارائه دیدگاه پیچیده تر از زنان و مردان است. رابطه بین مردان و زنان یک موضوع است که از طریق کل رمان اجرا می شود. رئیس نیازمند دنیای اخلاقی برتر است که شامل حقوق برابر برای زنان و مردان است. زوربا، هرچند به این ایده باز می گردد، فکر می کند که این کار هرگز در میان روستاییان که در راه آنها قرار دارد، کار نخواهد کرد. Zorba به طور مرتب از عبارت @ Female of Species @ استفاده می کند که اشاره به شعر رودیارد کیپلینگ 1911 (@ Female Female of His Families Deadly Than Male @) و احتمالا همچنین اشاره به فیلم خاموش 1912 ...
مشاهده لینک اصلی