کتاب دن کیشوت (دو جلدی)

اثر میگل سروانتس از انتشارات نشر ثالث - مترجم: محمد قاضی-برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ

دون کیشوت با خواندن شعرهای قهرمانانه تبدیل شده است که تصمیم می گیرد خودش را به عنوان یک شوالیه تحقیر کند. در شرکت وفادار وفادار، سانچو پانزا، سوء استفاده های او در تمام انواع روش های شگفت انگیز شکوفا می شود. در حالی که Quixotes فانتزی اغلب او را گمراه می کند - او در آسیاب های بادی میل می کند، تصور آنها را به غول - سانچو بدست می آورد و یک sagacity خاص است. دیوانه و عجیب و غریب، آنها جهان را با هم می ریزند، و با هم تقریبا چهار صد سال از آنها خواندن تخیلات را برانگیخته است.

با فرم تجربی و بازیگری ادبی، Don Quixote به طور کلی به عنوان اولین رمان مدرن شناخته شده است. این اثر تاثیر زیادی بر مجموعه ای از نویسندگان از فیلدینگ و استرن تا فلوبرت، دیکنز، ملویل و فاکنر داشت که آن را یک بار در سال تجدید نظر می کرد "همانطور که برخی افراد کتاب مقدس را می خوانند".


خرید کتاب دن کیشوت (دو جلدی)
جستجوی کتاب دن کیشوت (دو جلدی) در گودریدز

معرفی کتاب دن کیشوت (دو جلدی) از نگاه کاربران
آیا می توانم به شما یک داستان بگویم - تنها ممکن است کمی وقت بگذارد، زیرا گاهی اوقات یک هزار چیز ناقص باید به خاطر عدم درک صحنه ای از داستان، مورد بی احترامی قرار گیرد. فصل اول: با توجه به آنچه که راوی را در بازدید از تئاتر تجربه کرد، اپیزود کمیک Don Quixote در تئاتر محلی من اجرا شد و من در میان اولین مخاطب حضور داشتم. این یک قطعه بسیار پر جنب و جوش و سرگرم کننده بود که نشان دهنده دون کیشوت، رقیب شوالیه و سانچو پانزا، ستارگان ترسناکش بود و بسیاری از ماجراهای آنها مورد تجدید نظر قرار گرفتند. همانطور که در تئاتر دیدم عملکرد تماشا را دیدم، خودم را بیشتر و بیشتر به سمت اتفاقات روی صحنه کشیدم. من به طور مداوم در صندلی خود حرکت کردم، و از آن چند بار گلایه کردم. من همچنان خواهان مداخله بودم، به عنوان مثال، به دون کیشوت یک کت و شلوار خوب از زره و برای تبادل کاسه پیری اصلاح که روی سرش بود برای کلاه مامبریو واقعی که، به عنوان یک خواننده مشتاق با یک کتابخانه بزرگ، دقیقا می دانست که کجا پیدا شود من می خواستم روانکاوی خود را خوراک خوبی بخورم تا بتواند گوشت کمتری در استخوان های فقیرش داشته باشد (البته می دانستم که وضعیت استخوانی او و او از قبل از خوردن شیر گاو از بین رفته اند). من می خواستم سنچو پانزا را با داستان های طولانی تر، ضرب المثل های بیشتری، و فرصت بیشتری برای تأثیر در رویدادها، نقش مهمی در داستان ایفا کنم. من می خواستم به پشت صحنه بروم و با تهیه کننده دیدار کنم - و شاید یک نگاه اجمالی از مردی که لیبرتو را نوشت. اما بیشتر از همه من می خواستم دون کیشوت را در نهایت با بانوی دلچینا دیدار کنم. فصل دوم: که در آن ماجراجویی متقابل یک استاد عروسکی، همراه با چیزهایی که واقعا ارزشمند است، به دست می آید. اپورتا به صحنه ای رسیده که دون کیشوت در کنار یک مسافرخانه همراه با مشتریان دیگر تماشا می کند، از داستان یک شاهزاده خانم زیبا که در یک قلعه اسیر شده است. در طول نمایشگاه عروسکی، شاهزاده خانم عروسکی از قلعه فرار می کند و توسط اسیرانش دنبال می شود. قبل از اینکه کسی متوجه آنچه در نظر داشت، دون کیشوت از صندلی اش که قصد نجات شاهزاده خانم را داشت، فرار کرد. او شمشیر خود را در چارچوب چهره های مقوا، شمشیر و شمشیر و کل تئاتر خیمه ها را در عرض چند دقیقه خرد کرد. پاندمیمیم شروع شد. دون کیشوته اقدامات بی پروا دقیقا همان نمونه ای بود که من مورد نیاز بودم. اگرچه آسان نبود که بتوانم در لباس شب بلند اپرا به سرعت حرکت کنم، من به سوی مراحل کنار صحنه رفتم، بدون اینکه از زمزمه ها و زمزمه های مردم ناامید نشود. قبل از هر کسی می دانستم آنچه که من در نظر داشتم، به بازیگران در صحنه ای که در آن استاد برجسته عروسکی با صدای بلند از بین بردن عروسک هایش سرازیر شد، پیوستم. دون کیشوت رویایانه به فکر تخریبهایی که او فقط زمانی ایجاد کرد که نگاه کرد و متوجه شد که من نزدیک او ایستاده ام. شوالیه چهره غمگین هرگز خیلی خوشحال نبود. \"بانوی دلسیانیا در نهایت، از غرور او آزاد شده است،\" او گفت، به یک زانو افتاد و دستان من را با بوسه ها پوشاندم. همه خسته شدم â € œIf این خانم Dulcureaâ €، سانچو پانزا ماری، به دنبال من بالا و پایین، â € œI خواهد خوردن packsaddle من! â € œ € زبان خود را، شما دلهره و مزاحمت طولانی مدت، â € پاسخ Don Quixote â € œ آیا به نظر می رسد که حق نداشتن است و دوئنا را به عنوان محترم و ارزشمند احترام می کند؟ قبل از اینکه دهان خود را ترک کنید، قبل از اینکه دهانتان را ترک کنید، فکر کنید و بر کلمات خود تمرکز کنید. «من خیلی خوشحال شدم که به عنوان یک« مدونا »توصیف شوم، اما برای بحث درباره این موضوع وقت نداشتم؛ زیرا در آن لحظه، تولید کننده از بال ظاهر شد و شروع به حرکت دادن من از مرحله کرد. خانم دلسیینا در زمان مناسب ظاهر می شود، عزیز دون کیوتو، او با دلسوزانه زمزمه می کند، و آن کلمات که فقط در مورد دوئنا ذکر شده در صحنه بعد قرار دارند. این صحنه با تئاتر عروسکی در خانه است. ما نمی توانیم جلوتر از خودمان بمانیم. »سپس او به استاد عروسکی فرستاد تا با سخنرانی خود ادامه دهد و من را به بال بال بزند - هرچند که کمی تلاش کردم. من واقعا دوست داشتم به عنوان بانوی Dulcinea، duenna یا no duenna مورد توجه قرار بگیرم. فصل سوم: داستان داستان خواننده ای که بی دست و پا گیر Meddlesome بود ادامه داد \"شما فکر می کنید که شما مداخله در تولید خود را در چنین مضحک است؟ â- تولید کننده به من گوش می اندازد، من را پایین یک راهرو و بسته شدن درب به مرحله. @ آن همه so entrancing من فقط نمی توانم در صندلی من ماندن، @ من هیجان زده شد. â € œ و من می خواهم برای کمک به دون کیشوت و Sancho Panza نیز، من می خواهم برای چیزهایی بهتر برای آنها ترتیب. @ @ شما برای سانچو پانزا؟ @ او پرسید، ایستاده با پشت خود را به درب مرحله و نوازش اشاره کرد ریش عمدا @ من او را سخنرانی های بسیار بیشتری، @ من با مشتاقانه گفت، دیدن که hed کمی آرام است. Speeches که نشان می دهد او را هوشمندانه تر از او به نظر می رسد در حال حاضر، زیرا من مطمئن هستم او واقعا بسیار هوشمندانه است. @ @ و شما برای Don Quixote چه می کنید؟ @ @ من او را در مسابقات موفق می کنم، فکر می کنم او ممکن است بعضی اوقات ملاقات Lady Dulcinea، حتی اگر فقط به طور خلاصه. @ او بلافاصله جواب نمی داد، فقط ادامه ...

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را برای حدود دو ماه در یک ساعته روزانه برای کار خود مطالعه می کنم. این سفر ها بسیار لذت بخش بود و من به سختی متوجه پریدهای خسته کننده آنها شدم. سفر دون کیشوت و سانچو پانزا، متقاعد کننده او، بسیار زنده و لذت بخش است. من شک داشتم که پایه اساسی این کتاب است. یک پسر قدیمی دیوانه با یک تصادف شگفت انگیز مانند سالهای دور از اسپانیا با یک زن و شوهر دهقانی سفر می کند. چگونه نویسنده موفق به پر کردن هزار و یا صفحات با آن شد؟ آیا این شوخی تا انتهای کتاب ناسالم نباشد؟ به طرز وحشیانه ای، این شک و تردید من نسبت به کتاب من را جذب می کند تا من را دفع کند. من یک گربه بودم که خیلی دوست داشتم کنجکاوی من را داشته باشم. این کتاب برای اولین بار برای من یک دسته از سونات را در فصل اول شروع کرد که تقریبا بدون آن را به من هدایت کرد و من را در حال اجرا گذاشت، اما زمانی که من با آنها انجام می شد، تقریبا قایقرانی ساده، تمام راه. یک سفر دو ماهه اگر بخواهید. در حالی که خواندن اولین و پنج فصل اول، من احساس کردم که داستان نسبتا تکراری است، اساسا فقط یک بدبختی پس از دیگری است. Don Q در سرتاسر زمین سفر می کند، باعث ناراحتی عمومی می شود و سانچو در امید به دست آوردن مالیات قرار می گیرد. با این حال، همانطور که در این شخصیت ها خواندید، زنده می مانند و به نظر می رسد مثل دوستان قدیمی، به طوری که من کاملا خوشحال بود فقط به برچسب همراه و ببینید که چه مزخرفی آنها را دریافت کنید. به نظر میرسد روال اصلی این است که دوتا سفر همراه با مقصد تعیین شده، برخی از افراد به فکر کسب و کار خود هستند، و نیمی از زمان اشتباه آنها را برای دشمنان، غول یا جادوگران، شروع به خراب شدن با آنها کرده و در نتیجه الاغ خود را لگد می کنند. انتظار داشتم قبل از پایان این کتاب از چنین شوالیان خسته شده باشم، اما نویسنده به نظر می رسد به خوبی از این امکان آگاه است و با پیشرفت داستان، روایت را تغییر می دهد. اکثر فصلها به صورت داستانهای مختلفی با داستانهای گوناگون درگیر ماجراجویی اصلی قهرمانان ما هستند. حتی یک روایت نسبتا طولانی به نام \"مردی که بی پروا کنجکاو بود\" است، که به نوعی احمقانه است اما فکر می کند تحریک آمیز است. انواع شخصیت های رنگارنگ رمان را در اختیار شما قرار می دهد که تنوع مورد نیاز را فقط از دان ک و عناصر خود می گیرد. دون کیشوت با اشتیاق به یک آسیاب بادی برای مکه ژاپنی. هنر توسط Realityendswhere رمان \"بزرگترین قدرت برای من، توسعه شخصیت است. دون کیشوت مثل هر نوع دیوانگی نیست که تا به حال دیده یا شنیده ام. در حالی که دیوانگی او بی رحم است، به نظر می رسد که به طور معمول سیستماتیک یا عمدی است. او می تواند بطور خلاقانه و معقول در مورد انواع چیزها صحبت کند تا زمانی که او یا کسی دیگر در موضوع شوهرش نباشند و سپس دژنرسانس او ​​به نمایش کامل می آید. سانچو پانزا، رابین به مرد بت مرد، کمتر بی عیب نیست. IQ او به نظر می رسد با هیچ الگوی قابل تشخیص قابل تغییر است، به علاوه او یک دستگاه ضرب المثل است، هیچ کدام از ضرب المثلی که هرگز به مناسبت مناسب نیست. این رمان به دو قسمت تقسیم شده است و من \"پارت II\" (در اصل منتشر شده ده سال پس از قسمت I) حتی سرگرم کننده تر و سرگرم کننده تر از قسمت اول است. در این دوم حجم Don Quixote و Sancho در افسانه خود را در ناهار خود تبدیل شده اند به عنوان \"VOLUME I\" منتشر شده و تبدیل به چیزی از بهترین فروشنده. در نتیجه، بسیاری از شخصیت های جدیدی که در این بخش از کتاب معرفی شده اند، بلافاصله متوجه می شوند که کدام یک از آنها هستند و اغلب به تسلیم جنون خود برای ضربات پنالتی کمک می کنند. در پایان، احساس کردم که این کتاب بیش از حد رونویسی شده است و تصور می کردم که کار کم کردن این کتاب احتمالا خیلی سخت نیست، زیرا به نظر می رسد نسبتا واضح است که فصل ها به راحتی می توانند از بین بروند. با این حال، هنگامی که من در فصل نهایی زخمی وارد شدم، احساس پشیمانی کردم که باید این دو دیوانه را ترک کنم. به نظر می رسد یک برگرداندن در قالب چاپی به ترتیب است. شاید من آن را در Batcave بخوانم. ___________________________ توجه: این نسخه از کتاب صوتی توسط ادیت گروسمن ترجمه شده است و توسط جورج گیدال به طرز شگفت آوری خوانده شده است.

مشاهده لینک اصلی
اولی که این را قبول کند: من طرفدار داستان های محبوب هستم. من مایل به لذت بردن از عوامل خاصی از قدم زدن و سبک است که نخبگان ادبی @ common @ و من، به نوبه خود، به طور کلی پیدا @ ادبیات @ به فوق العاده ظالمانه. این به من منجر شده است که آنچه را که ممکن است بعضی از متفکران @ را در نظر بگیرند، در نظر می گیرند. در مورد کارهای بزرگی که ما را به دون کیشوت می برد، که بسیاری از نخبگان ادبی آن را بزرگترین رمان نوشته اند. آیا من دون کیشوت را دوست دارم؟ من نمی خواهم اینقدر دور باشم آیا سزاوار است نام بزرگترین رمان که تا کنون نوشته شده باشد؟ من مایلم آن را در لیست کوتاه قرار دهم. این چیزی است که سروانتس دون کیشوت را در اوایل قرن هفدهم منتشر کرد، در حالی که شکسپیر هنوز از طریقtragic @ phase (Hamlet \u0026 amp؛ whatnot) کار می کرد. با حقوق، آن باید مانند بسیاری از ادبیات کلاسیک باشد: @ متراکم، آهسته، کاملا نامناسب به زندگی مدرن و سرسخت. در عوض، متراکم، آهسته، جذاب و شگفت آور مربوطه. سروانتس تقریبا به طور مداوم مدیریت می کند که به شیوه ای هوشمندانه عمل کند که فاصله ای 400 ساله را فراتر گذاشته و اکنون با ما همخوانی دارد. هیچ مشکلی وجود ندارد که سازگاری با سبک نوشتن آن دوران یک چالش است و دون کیشوت خواننده هایی که عاشق داستان های پاپ مدرن هستند آهسته خواهد رفت. اما بیشتر خوانندگان هوشمند این ارزش را در نظر می گیرند که ارزش پرداخت دارد. چرا دون کیشوت هنوز کار می کند، عمدتا از آن است که فرمول های شوالیه @ قهرمانانه را گرفته اند (که امروز ما هنوز به عنوان افسانه آشنا به نظر می رسد) و نشان دادن آن به عنوان کاریکاتور و پوچ . علیرغم شکاف فرهنگی، خوانندگان مدرن هنوز در مورد تقلید تقلید می کنند، حتی اگر ادبیات قهرمانانه را بخوانند که این یک تقلید آشکار است. به همین دلیل است که داستان این کار را انجام می دهد، به طوری که به طرز عجیبی، نویسنده بیش از شخصیت Don Quixote خود. ما در هر نوبت گفتیم که کیوتو یک احمق، دیوانه و گناهکار است. سروانتس از نقش سنتی یک راوی غیر انسانی شکایت می کند تا قضاوت دائمی در مورد شکست های کوکستون و نقص ها را ثابت کند. و چون ما کیهوت را که توسط نویسندۀ خود و هر کس در کتاب دیده می شود، می بینیم، ما به عنوان خواننده به او عشق می ورزیم. با نوشتن یک کتاب در مورد یک رویاپرداز با آرمانهای غیر قابل انکار، اما با استفاده از صدای روایی cynic vitriolic، سروانتس ما را مجبور به ایستادن برای اشراف و خلوص که Quishote می رسد. سروانتس در واقع، شخصیت اصلی خود را به شیوه ای جادویی شهادت داد که خواننده آن را به قیوت به سمت مقدس می برد. هر کتابی که می تواند آن را بیرون بکشد ارزش معرفت دشوار است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب نقاشی 4 از 5 ستاره به دون کیشوت، در حدود 1605 توسط میگل د کارانتز Saavedra نوشته شده است. چندین واقعیت جالب: (1) این کتاب در ابتدا در اسپانیایی نوشته شده بود؛ (2) ترجمه انگلیسی را به عنوان خوانده شده زمانی که من تلاش کردم خواندن اسپانیایی، بین تغییرات در زبان بیش از 400 سال و محدودیت های خودم در زبان در زمان خواندن آن، (3) این یکی از اولین @ modern @ رمان ها و (4) همه نویسندگان بزرگ در قرن نوزدهم به این رمان و نویسنده به عنوان کسی که پایه های آنها باید در زیر به دنبال ... این چقدر خوب بود و چند سال پیش مشهور بود. اکنون بسیاری از آن ها را فراموش کرده اید، به عنوان یک کتاب غیر آمریکایی، یک داستان عاشقانه یا یک بازی یا فیلم که آنها تماشا می کنید فکر می کنید. اشتباه! آن را به عنوان یک رمان بزرگ اسپانیایی شروع کرد - من فقط خنده دار بود با نگرش من کمی اینجا - که تحت تاثیر قرار تمام جهان است. اگر شما آن را بخوانید، باید قطعا آن را فرصتی بدهید. این کتاب از عاشقانه تا دوستی های جامع، مسافرت ها و تجارب فرهنگی می گوید از بزرگترین لذت ها و تمام احساساتی که با آن روبرو می شوند. درباره من برای کسانی که برای من جدید و یا بررسی های من ... chees scoop: من بخوانید A LOT. من نوشتم. و حالا من چند تا وبلاگ دارم ابتدا مرور کتاب به Goodreads می رود، و سپس آن را در وبلاگ من در وردپرس در https://thisismytruthnow.com ارسال می کنم، جایی که شما همچنین می توانید تلویزیون \u0026 amp؛ بررسی های فیلم، چالش روزانه 365 روزه و درخشان و تعداد زیادی از وبلاگ نویسی در مورد مکان های مورد بازدید در سراسر جهان. و شما می توانید تمام پروفایل های رسانه های اجتماعی من برای پیدا کردن جزئیات در مورد کسانی که / چه / زمانی / جایی و تصاویر من. نظر بدهید و به من اطلاع دهید که شما فکر می کنید. رای در نظر سنجی و رتبه بندی. متشکرم برای متوقف کردن

مشاهده لینک اصلی
بهترین رمان تمام وقت.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دن کیشوت (دو جلدی)


 کتاب پی پی جوراب بلند(جلد اول)
 کتاب آوای کوهستان
 کتاب ایلیاد و اودیسه
 کتاب اولیس
 کتاب همچنان به هیچ وجه
 کتاب اسب ها و آدم ها