This is a three-volume boxed set of Tolstoys historical chronicle of Russias struggle with Napoleon. The novel is an affirmation of life itself, focusing on the lives of individuals and the physical reality of human experience and its bewildering complexity.
War and Peace broadly focuses on Napoleons invasion of Russia in 1812 and follows three of the most well-known characters in literature: Pierre Bezukhov, the illegitimate son of a count who is fighting for his inheritance and yearning for spiritual fulfillment; Prince Andrei Bolkonsky, who leaves his family behind to fight in the war against Napoleon; and Natasha Rostov, the beautiful young daughter of a nobleman who intrigues both men.
As Napoleons army invades, Tolstoy brilliantly follows characters from diverse backgrounds—peasants and nobility, civilians and soldiers—as they struggle with the problems unique to their era, their history, and their culture. And as the novel progresses, these characters transcend their specificity, becoming some of the most moving—and human—figures in world literature. Translated by Louise and Aylmer Maude.
خرید کتاب جنگ و صلح (دو جلدی)
جستجوی کتاب جنگ و صلح (دو جلدی) در گودریدز
معرفی کتاب جنگ و صلح (دو جلدی) از نگاه کاربران
ÎœÎμγάΠمن، من  «Î½Î¹ÎºÎ\" ήÏ،  من \"من · من، من ‰ σΠισμόÏ\" من ± Ï، Ï Ï † ... σικά، ο فئودور داستایوفسکی. ν ÏƒÏ ... Τι ¬ìŠ¤ì- ÎμσÎμ. II من من \"من ± μισά من\" من ... Î²Î¹Î²Î Î¼Î¹Î¿Ï ... ÏƒÎ¹Î¼Î¿Ï من من Ï NEOS ± Î ± Î ± من \"من» Î¬Î²Ï ‰ من \"من € Î Î³Î¬Î¼Ï branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero. Î »من · من σιάζονÏ\" من \"من\" من من، من ± € οÎ'Î¿ÏƒÏ \"من Î ± من\" من ± Ï، \"من ±\" άσÎμιÏ، فراتر از € Ï ‰ من، من € ÎμμοÏ، Î ± Ï Î¹ÎºÎ¿Î¯ â € \"Î³Î¬Î¼Ï Î · â»، â «Ï € ÎμÎ¼Î¿Ï Ï € Î ± â € \"من\" من ± Ï € 회ì \"Î ± λ »Î¬Î¶Î¿Ï ... ν»، یک «من € ï» ¿من \"من، من € â €\" دوم ÎμμοÏ، â € \"من † من\" Î¤ÏŒÏ Î³Î¬Î¼Ï (± کنم من ·) â »، Î ± Î¼ÏŒÎ¶Î¿Ï ... ν ÎμνόÏ، Î »Î¯Î¼Î ± من\" من، من من من € Î ± من \"من € Î¹ÎºÎ¿Ï Î³Î¹Î Î½Ï\" IOE \"ογιÎμÏ † σκικοÏ! Î'ÎβΠ± Î ±، Î ± من ... من \"Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Ï Î ± کنم من · μÎμγάλ Î ± Ï † من \"من ¹ ± ¾ من\" ‰ است که من Î ± من \"من νοικιÎ\" Î¼Î¬Ï قطر \"من ‰ من، من و ... θισÏ\" Î¹Î¿Î³Ï ¬ìŠ¤ì- Ï ‰ Ï. من \"من ± من\" ¬ìŠ¤ì- branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero ÏƒÏ ... Î ± Ï € کنم من ± \"من ... من € ώσÎμι ÎœÎ\" Î ± من ... من Î ± ισθήμΠ\" Î ±، ÎμκÎμί Ï € من \"من ± Ï € ίμÎμνÎ. ÎŠÏƒÏ ‰ من، βÎβΠ± Î ± من، من € Î¹ÏƒÎ¼ÏŒÏ \"من · من\" من ± Ï € Î ± Ï من ... من \"Î¿Î¹Î¿Ï € من ... من € Î Î'ΤΟΠ± Ï € من \"من Ï ‡ من\" من ± ίÎμι ÏƒÏ ... Fyodor.Τι ¬ìŠ¤ì- ÎμσÎμ. آنجلوپولوس تولستوی οÎ'Î¿ÏƒÏ ‰ من، من ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ¼ ± Î'ικόÏ، من € Î ± Ï ... ÎÎ³Ï Î¹Îºî® ÎœÎ من \"όσο μÎμγάλ ¿Î²Î¹Î²Î όΠ¿¿من \"من · من، من ± ‰ Î½Î¬Î³Î½Ï ÏƒÎ® من\" من ± من ... من † Î½Ï \"άζÎμι μισό. ï »من، من\" من ¹ Î ± Ï € οÎ'Î¿ÏƒÏ \"من ... من\" من · من ... »پایان من. Î £ من \"من ± من شلیک نیم €\" νο پوشه من من † Î من \"من ·، Î'Î ± من، من\" من من من € »من · من، من € ÏƒÏ ... ... Î¯ÏƒÏ Ï Ï † ± من\" من · من ιÎ'ÎÎ ± ± من \"من μÎμγάλ Î ± من ... من \"من\" ξίÎ'ι. من \"Îμνικά، II من\" من Ï € Î¿Ï ÏŒÎ¼Îμνο Ï € ï »این است که من ÏŒÎ¼Î¿Ï Î¿Ï. Î • νÎ'ιΠ± Ï † من من ‰ من، من Ï € ï »E | ¬، فراتر از این است که من ... من ... من Î³Î³Ï † Î ± من، ÎμκθÎÏ\" ή Î¯ÏƒÏ € پوشه ± من \"من νο ...\" پوشه · من \"من · من، من من من ‡ ± λ من » ¬ ± من \"من، من † ï» Î¿ÏƒÎ¿Ï † Î®Ï من \"من ... من € ÏŒÏÎμιÏ. Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï € من من من من € ÎμÎ'όν íšŒì ¬ìŠ¤ì- من ... من \"من ± ± μÎμγάΠβιβΠλ من € \"من ¹ ÎμÎ¾Î¹Ï ±\" Ï ‰ من، من ± است که من \"ιβώÏ، 10I» من € Î ± من \"οκ من\" من ± Πικών ÎœÎ'ΡΠ¥ ÎœÎ'ΡΠ\". این است که من \"من ... من من من € € ... ÎμÎμινÎμ γιΠΜÎ\" ماشین: @ ... من من \"من ± من\" من · من من \"من Î²Î¿Ï ±\" من ± Ï € Î ± من \"من ... من، من ± Î Î¤ÏŒÏ € من ... من، ÎμκÎμÎ¯Î½Î¿Ï ... من، Ï ... ÏƒÎºÏŒÏ € ιμΠ± Î · Î¼Î¹Î¿Ï ... من من من ± من \"من Î ± من ... من\" من · من \"من ... من\" من Ï € Î³Î¹Î Î¶Î¿Ï ÏŒÎ³Ï من، ¬، ± νθήκÎμÏ، ικών ± Î ‰ من، ιμοκΠ± Î ± Ï ‡ من ... من \"Î'ικΠΠراه حل Î ± Î ± Î ± Ï ÏŒÎ¼Î¿ پوشه ίÎ'ιοι Î¶Î¿Ï ÏŒÎ³Ï Î¿Î½. ± Î ± من \"من ίÎ'ιο من من» پوشه Î¬Î½Î¸Ï Ï ‰ من ... من € پوشه \"من ± Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Î'Î¹Î¬ÎºÎ¿Ï € ± polvihousut ... θισμÎνοι σÎ- Î ± Ï € Î ± Î »CAM سپتامبر ÎμÎ¯Î³Î¿Ï ... ΡÎ'Î | Î ½ ÏŒÎ¼Î¿Ï \"این است که من ±\" ήÏ. @ I Î ± Ï ... ογισμικό من \"Î¤ÏŒÏ Î ± Ï † Î ± οÏ\" IOE ½ Î¯ÏƒÏ € پوشه ± من ... من Ï ‡ οÎ'Î¿ÏƒÏ \"من · من \"من κά من من، من † Î ± ¹ οΠدوم € من\"، κάθομΠ± Ï € íšŒì ‰ من \" ¿Î¿Î ± کنم من من، μÎσΠσÎ- من \"من\" من \"من من من όμικο νοικιΠΠ± Î ± من اینجا ... من» @ من، من \"Î ± Ï NEOS ± Ï Î ± λ ÎμγÎμ II · من \"من ... ιμÎÎ½Î¿Î½Ï † Ï سانتورینی. ب من ... من Î¹ÏŒÏ \"من من من ± Ï € Î ± Ï ... NEOS Î ± Î ± νάγκΠ· من\" من ‰ است که من ± Î Î¤ÏŒÏ € کنم من ‰ و ... من \"Î½Î¿Î¹ÎºÎ¹Î Î¯Î½Î¿Î½Ï Ï ±\" من \"من ·: μόΠمن، من ± Î\" ιμÎμÏ \"من ‰ Ï € Î¯ÏƒÎ¿Ï ... من\" من \"من · κά Î½Ï ¬Î½Î¹Î ± من \"من · من، κά، Î ± من\" من · من، من € \"Î¬Î¾Î¿Ï ... من، من ± من\" سانتورینی ... من \" Î ± من \"من · Î¶Î¿Ï ÏŒÎ³Ï Î® όμο όμοÏ\" من ± من \"ή من\" من ± Ï Î¹ÏŒÏ \"من · من\" من \"من ... من، . @
مشاهده لینک اصلی
این دومین اثر بزرگ پروسس لئو تولستوی است که من خوانده ام (اولین آنا کارنینا است که 5 ستاره از من گرفته است). من در این رمان جنگی 6 ستاره را در نظر می گیرم، اگر برای رشته های کمی تکراری نویسنده در اپیزود در مورد روش تاریخنگاری ضبط تاریخ ناقص باشد. نه اینکه من با او مخالف بودم، اما تنها پس از جذب 1200 صفحه متن در مدت زمان محدود (سه هفته از زمان وام کتابخانه بدون تجدید)، مغز من شروع به احساس کمی خیس شد. این گفت، من این 5 رمان را به این رمان اختصاص دادم. شاید حدس بزنم تمام شایستگی های این شاهکار، توسط خوانندگان دیگر توضیح داده شده است. همانطور که ممکن است، هنوز هم می خواهم افکار و احساسات خود را در یک بررسی مناسب برای مرجع آینده ثبت کنم. نسخه ای که خوانده ام نسخه 2007 ترجمه Knopf توسط شوهر و همسر مشهور ترجمه تیم است - ریچارد پاور (آمریکایی) و لاریسا ولکوانسکی (روسی). من نمیخواهم روسیه را بخوانم و بخوانم و بنابراین نمیتوانم کیفیت ترجمه را به عنوان صریح دوزبانه روسیه و انگلیس توضیح دهم، اما ترجمه انگلیسی را بسیار مبهم و روشن در سراسر کشور میبینم و در مناسب مکان ها به نظر می رسد مترجمان سعی کرده اند که از طرف شعر تولستوی، از طریق ترجمه بیش از حد، روشن شود. فقط برای نشان دادن با دو مثال سریع: (1) در شرح مناظر بارانی - â € œ قطره قطره .â €؛ (2) در توصیف یک تغییر دریایی در احساسات - â € œLove بیدار شد و زندگی بیدار شد. â €). یکی از مشخصه های این نسخه جنگ و صلح این است که بسیاری از گفتگوها و نامه ها به طور مستقیم در فرانسه نشان داده شده است، به همین علت است که در آن دوران سخنرانی و نوشتن فرانسه در جامعه اشرافی روسیه (کاترین بزرگ ساخته بود فرانسوی زبان دادگاه سلطنتی او). ترجمه انگلیسی چنین گفتگوها و حروف در پاورقی ها نمایش داده می شود. برای من، این بود که یک دوره بازآموزی در فرانسه داشته باشم. به گفته Tellstoy، جنگ و صلح یک رمان نبود، حتی کمتر از یک شعر حماسی، هنوز هم یک تاریخچه تاریخی نیست. ریچارد پاور این نظر را می پذیرد که تولستوی می خواست «حقیقت را با نگاه او و وجدانش در مورد دوره 1805 - 1812 از زندگی روسی به تصویر بکشد». برای دنیای ادبی که پس از تولد این کار فوق العاده ای بود، یک قطعه ارزشمند از میراث ادبی روسیه است. برای من به عنوان یک عاشق داستان تاریخی، این یک گوهر غنی از یک رمان است که در هفت سال از سال 1805 تا 1812 جنگهای ناپلئونی علیه روسیه را با هم ادغام می کند؛ تاثیر آنها بر زندگی شهری و نظامی روسیه، به ویژه در دو خانواده اشرافی (روستوف ها و بولونکسی ها)، شک و تردید وجودی نویسنده در برابر ارزش های مسیحی است که از طریق افکار پیر سوزاکوف و شاهزاده آندری بولونکسیک، عشق و خیانت عاشقانه، وفاداری بین دوستان و سعادت خانوادگی و تراژدی بیان شده است. همزمان با روایت اصلی، پرولتکس Tolstoy خود را اجرا می کند، اما با این حال، استدلال های معتبر (به نظر من) نسبت به روش معمول مورخین تاریخ است. او اصرار دارد که تاریخ به هیچ وجه تعیین نمی شود، همانطور که تجربه نشان می دهد، با اراده و استعداد هر یک از چندین شخصیت کلیدی در قدرت، بلکه از طریق جنبش جمعی و بی وقفه همه کسانی که در یک زمان خاص در یک رویداد شرکت می کنند. به عبارت دیگر، او معتقد است که تاریخ توسط قانون پیش تعیین شده اداره می شود. در حقیقت، هر زمان فاتحان ظاهر شد، جنگ هایی وجود داشت ..... اما این ثابت نمی کند که فاتحان دلیل جنگ هستند یا این که ممکن است قوانین جنگ را در فعالیت شخصی یک مرد پیدا کنیم. برای توصیف صحنه های نبرد، که تعداد زیادی از آنها وجود دارد، تولستوی از تجربه خود در خدمت ارتش از 1852 تا 1856 به ویژه تجربه نظامی او در جنگ کریمه. آن دسته از جنگهایی که قبل از ورود ناپلئون به مسکو جنگیدند عبارتند از: نبرد شونگبرن، نبرد آسترلیتز، نبرد فریدلند، نبرد اسمولنسک، نبرد شوردینیو و نبرد بوردوینو که در آن روسیه ارتش در برابر خسارات سنگین ایستاده بود و به طرز غیر منتظره روح ارتش را برانگیخته بود (تولستوی آن را \"پیروزی مورو\" برای روس ها نامید). در نبرد ناپلئون از یک مسکو سوزانده شد، نبرد تاریتوینو و نبرد وایزما در میان جنگهای حزبی جنگیدند. نبرد وایزما به طور کامل روح ارتش بیپایان ناپلئون را شکست. شخصیت های برجسته Tolstoy، حیرت انگیز و واقعی بودند، عمق را با جنبه های چند بعدی و عمیق با احساسات و باورهای قابل اعتماد فرا می گرفتند. گفتگوها صادقانه آداب و رسوم اجتماعی، اخلاق و اخلاق طبقات مختلف اجتماعی زمان و مکان را آشکار می کنند. در نهایت، تولستوی پیام دیرینه اخلاقی را از طریق تحول معنوی پیر سوزوخوف، که از تجربیات او در نبرد بزرگ و اسارت او حاصل می شود، به عنوان زندانی جنگی. پیام این است که سعادت معنوی در پروتکل معکوس متفاوت است
مشاهده لینک اصلی
من صمیمانه شک دارم که هرگز این کتاب را دوباره خواند یا هرگز تمایل به آن را نداشته باشد. قطعا می توانم ببینم که چگونه و به چه قیمتی به عنوان بخشی از قاعده تأمین شده است، اما شخصیت ها و زندگی آنها را به اندازه کافی قانع کننده برای غلبه بر ناراحتی که با دید شخصی شخصی از تاریخ و زندگی به طور کلی احساس کردم، پیدا نمی کنم. لحظاتي بود که من در مورد آنچه که در کتاب بود، مراقبت کردم. من با شاهزاده ی آندریاس همدردی می کردم و دلم برای پیرمرد معنی پیدا می کرد و من واقعا به آنچه که نیکلای در رابطه با سونیا و مریا ... بعضی از زمان ها را انتخاب می کردم علاقه مند شدم. شاهزاده آندری پس از نیمی از کتاب، به عقب برگردد، فقط به صورت مختصر دوباره ظاهر می شود تا او بتواند مرگ ناگهانی، غیرقابل تحمل و خسته کننده را بگذراند. Pierre به طرز بی اهمیتی بین ایده ها و اهداف مختلفی که من فقط می توانستم با او سر و کار داشته باشم، نیکولای در چنین شرایطی چنین شخصیت بی نظیری قرار دارد که نمی توانستم در مورد او به هیچ وجه اهمیت بدهم. جنگ و صلح چنان بزرگ است که خط داستان هرگز برای به ثمر نشستن نیست و به جای حماسه واقعا پیچیده، به نظر من این تنها مواد اولیه بود که از آن چند کتاب عالی می توانست ساخته شود. بدون علاقه واقعی به شخصیت ها، من فقط می توانم امیدوارم که جنگ و صلح به نوعی جالب و جالب باشد اما من در این زمینه حتی در این زمینه کمبود پیدا کردم. تولستوی به اراده آزاد، مردان عالی، مفید بودن تفکر منطقی و یا علم نظامی اعتقاد ندارد. من این چیزها را می دانم چون تولستوی از این ایده ها مانند یک کوتوله استفاده می کند و خواننده را در مورد سر و شانه هایش می کشد. او به اندازه کافی به خواننده اعتماد ندارد تا بتواند ایده هایش را از داستان بسازد و به همین دلیل استدلال های متعددی را برای توضیح همان ایده ای که او فقط چندین صفحه قبل توضیح داد، با استفاده از تقریبا همان کلمات، اغلب به عنوان نه. بدتر از آن، دومین epiloge به طور انحصاری به تایید آنها یک بار نهایی، با استفاده از تنها ظاهر barest یک استدلال منطقی اختصاص داده است، که به سختی تعجب آور از آنجا که او قبلا به ما گفته است بارها و بارها گفته است که غیر ممکن است که تغییر ذهن با استفاده از کلمات و تنها دانش که مهم است آن چیزی است که از روان و معرفت عرفانی می آید. در مجموع نهایی، تنها کتاب دیگر که تا به حال چنین exhasperation فیزیکی در من تولید شده است Ayn Rands Atlas Shrugged. شاید، همانطور که با Atlas Shrugged، زمان نظر من در مورد جنگ و صلح را تغییر خواهد داد، اما من امیدوار نیستم
مشاهده لینک اصلی
وای وای و تقریبا وای این فقط چیزی کم است که من را از امتیاز این 5 ستاره دور نگه می دارد. شاید شخصیت های بیشماری وجود داشته باشد که واقعا در تمام عمرشان سرمایه گذاری می کردند، شاید بخش های جنگی خیلی زود (Epilogue دوم !!!!!!) یا شاید فقط مورد علاقه نهایی نبود. هنوز هر دقیقه ارزش دارد
مشاهده لینک اصلی
نسخه ای که 1300 صفحه خوانده ام، آکسفورد کلاسیک جهانی است. اکنون من می دانم که چرا جنگ و صلح باید یکی از شگفت انگیز ترین کتاب هایی باشد که من خوانده ام. از کجا شروع کنیم من حدس می زنم چیزی که من بیشتر از آن لذت بردم و بیشترین تاثیر را بر من داشت، عمق نفوذ و درک طبیعت انسانی Tolstoy بود که شامل کلاس های اجتماعی، مردان، زنان و کودکان بود. در پایان شما احساس می کنید که شخصیت ها را به خوبی می شناسید و می توانید آنها را در یک جمعیت در خیابان تشخیص دهید. و فقط یک یا دو شخصیت اصلی وجود ندارد که این امر به آن اعمال شود. خانواده های کلیدی از شخصیت های اصلی وجود دارد، اما در ردیابی آنها به چالش کشیده نشده اند. آنها خیلی باورنکردنی هستند، به رغم خودتان، آنها را میشناسید. آنها به عنوان دستاوردهای اجتماعی در میان دینداران ثروتمند روسیه شروع می شوند و شما آنها را از طریق جنگ ها، بیماری ها، عاشقانه ها، بیمارستان های نظامی، اسارت جنگ، مرگ، بدهی و تغییرات چشم انداز تغییر می یابید. شما تجربه جنگ 1812 را با هم داشته اید، با همه چیز به تدریج بدتر و شدید تر می شود، به عقب برگردید و فکر کنید، هرگز فکر نکنم چیزها به این موضوع برسند. اما اینجا هستیم من هنوز هم هستم، اما رشد کرده ام و تغییر کرده ام، و این دیگران - من می توانم یک زمان را قبل از اینکه آنها را ملاقات کنم به یاد بیاورم، اما اکنون آنها را خیلی خوب می شناسم که نمی توانم به یاد بیاورم که چگونه آنها را نفهمید. این است معیارهای کتاب عالی و قانع کننده: از طریق گفتن یک داستان، نویسنده به خواننده احساسات و تجربه های مشابهی که شخصیت ها دارند داشته است. با خواندن کتابی که در مسیری جزئی، اما متقاعد کننده و متحرک زندگی می کنید، افکار، احساسات و اکتشافات مشابه داستان، شرح می دهد. این یک ظریف، سخت به پین پایین کیفیت است. چیزی در قدم زدن، راه و زمان که اطلاعات را نشان می دهد یا پنهان شده است. بدیهی است که با مهارت نویسنده در توصیف افراد و حوادث همراه است. انتخاب کلمات، برای تحریک تصاویر درست است که واقعا با خواننده تازگی دارد. این جادوی نوشتن خوب است - شما نباید کار کنید تا تصور کنید. تصاویر بهار به ذهن شما باز نمی شود، به طوری که آنها نمی توانند راهی دیگر باشند. بعدها چند کلمه خارجی بیان کردیم، شما حقایق داخلی را پیش بینی کرده اید. بسیاری از توصیفات و شخصیت ها با من در یک \"آره\" پاسخ دادند. این من می دانم درست است که نوعی از راه است. اما چیزهای دیگر، مانند توصیف تجربیات شخصیت در نبرد، چیزهای جدیدی در مورد آنچه که باید مانند یک مرد، یک سرباز، یک سرباز در جنگ بود، به من آموخت. من فکر می کنم این نوع از امور بی حد و حصر است. یکی از اهالی اجتماعی در اوایل سال 1800، یک افسر ارتش جوان در اوایل سال 1800 - ما در این روزهای مدرن خیلی متفاوت نیستیم. طبیعت انسانی هنوز هم صحیح است، زمانی که آن را به صورت حرفهای به دست میآورد و به همین ترتیب، همانطور که لئو تولستوی در جنگ و صلح انجام داده است، من آن را به کسی توصیه میکنم. \"یک یادداشت کوچک: شما باید صبور باشید تولستوی او نوعی از ایده های خود را در مورد فلسفه تاریخ، به خصوص در بخش بعد از کتاب، می کشد. من آن را جالب، اما شاید چند بار بیش از حد بارها تکرار شده است
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب جنگ و صلح (دو جلدی)
War and Peace broadly focuses on Napoleons invasion of Russia in 1812 and follows three of the most well-known characters in literature: Pierre Bezukhov, the illegitimate son of a count who is fighting for his inheritance and yearning for spiritual fulfillment; Prince Andrei Bolkonsky, who leaves his family behind to fight in the war against Napoleon; and Natasha Rostov, the beautiful young daughter of a nobleman who intrigues both men.
As Napoleons army invades, Tolstoy brilliantly follows characters from diverse backgrounds—peasants and nobility, civilians and soldiers—as they struggle with the problems unique to their era, their history, and their culture. And as the novel progresses, these characters transcend their specificity, becoming some of the most moving—and human—figures in world literature. Translated by Louise and Aylmer Maude.
خرید کتاب جنگ و صلح (دو جلدی)
جستجوی کتاب جنگ و صلح (دو جلدی) در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
این دومین اثر بزرگ پروسس لئو تولستوی است که من خوانده ام (اولین آنا کارنینا است که 5 ستاره از من گرفته است). من در این رمان جنگی 6 ستاره را در نظر می گیرم، اگر برای رشته های کمی تکراری نویسنده در اپیزود در مورد روش تاریخنگاری ضبط تاریخ ناقص باشد. نه اینکه من با او مخالف بودم، اما تنها پس از جذب 1200 صفحه متن در مدت زمان محدود (سه هفته از زمان وام کتابخانه بدون تجدید)، مغز من شروع به احساس کمی خیس شد. این گفت، من این 5 رمان را به این رمان اختصاص دادم. شاید حدس بزنم تمام شایستگی های این شاهکار، توسط خوانندگان دیگر توضیح داده شده است. همانطور که ممکن است، هنوز هم می خواهم افکار و احساسات خود را در یک بررسی مناسب برای مرجع آینده ثبت کنم. نسخه ای که خوانده ام نسخه 2007 ترجمه Knopf توسط شوهر و همسر مشهور ترجمه تیم است - ریچارد پاور (آمریکایی) و لاریسا ولکوانسکی (روسی). من نمیخواهم روسیه را بخوانم و بخوانم و بنابراین نمیتوانم کیفیت ترجمه را به عنوان صریح دوزبانه روسیه و انگلیس توضیح دهم، اما ترجمه انگلیسی را بسیار مبهم و روشن در سراسر کشور میبینم و در مناسب مکان ها به نظر می رسد مترجمان سعی کرده اند که از طرف شعر تولستوی، از طریق ترجمه بیش از حد، روشن شود. فقط برای نشان دادن با دو مثال سریع: (1) در شرح مناظر بارانی - â € œ قطره قطره .â €؛ (2) در توصیف یک تغییر دریایی در احساسات - â € œLove بیدار شد و زندگی بیدار شد. â €). یکی از مشخصه های این نسخه جنگ و صلح این است که بسیاری از گفتگوها و نامه ها به طور مستقیم در فرانسه نشان داده شده است، به همین علت است که در آن دوران سخنرانی و نوشتن فرانسه در جامعه اشرافی روسیه (کاترین بزرگ ساخته بود فرانسوی زبان دادگاه سلطنتی او). ترجمه انگلیسی چنین گفتگوها و حروف در پاورقی ها نمایش داده می شود. برای من، این بود که یک دوره بازآموزی در فرانسه داشته باشم. به گفته Tellstoy، جنگ و صلح یک رمان نبود، حتی کمتر از یک شعر حماسی، هنوز هم یک تاریخچه تاریخی نیست. ریچارد پاور این نظر را می پذیرد که تولستوی می خواست «حقیقت را با نگاه او و وجدانش در مورد دوره 1805 - 1812 از زندگی روسی به تصویر بکشد». برای دنیای ادبی که پس از تولد این کار فوق العاده ای بود، یک قطعه ارزشمند از میراث ادبی روسیه است. برای من به عنوان یک عاشق داستان تاریخی، این یک گوهر غنی از یک رمان است که در هفت سال از سال 1805 تا 1812 جنگهای ناپلئونی علیه روسیه را با هم ادغام می کند؛ تاثیر آنها بر زندگی شهری و نظامی روسیه، به ویژه در دو خانواده اشرافی (روستوف ها و بولونکسی ها)، شک و تردید وجودی نویسنده در برابر ارزش های مسیحی است که از طریق افکار پیر سوزاکوف و شاهزاده آندری بولونکسیک، عشق و خیانت عاشقانه، وفاداری بین دوستان و سعادت خانوادگی و تراژدی بیان شده است. همزمان با روایت اصلی، پرولتکس Tolstoy خود را اجرا می کند، اما با این حال، استدلال های معتبر (به نظر من) نسبت به روش معمول مورخین تاریخ است. او اصرار دارد که تاریخ به هیچ وجه تعیین نمی شود، همانطور که تجربه نشان می دهد، با اراده و استعداد هر یک از چندین شخصیت کلیدی در قدرت، بلکه از طریق جنبش جمعی و بی وقفه همه کسانی که در یک زمان خاص در یک رویداد شرکت می کنند. به عبارت دیگر، او معتقد است که تاریخ توسط قانون پیش تعیین شده اداره می شود. در حقیقت، هر زمان فاتحان ظاهر شد، جنگ هایی وجود داشت ..... اما این ثابت نمی کند که فاتحان دلیل جنگ هستند یا این که ممکن است قوانین جنگ را در فعالیت شخصی یک مرد پیدا کنیم. برای توصیف صحنه های نبرد، که تعداد زیادی از آنها وجود دارد، تولستوی از تجربه خود در خدمت ارتش از 1852 تا 1856 به ویژه تجربه نظامی او در جنگ کریمه. آن دسته از جنگهایی که قبل از ورود ناپلئون به مسکو جنگیدند عبارتند از: نبرد شونگبرن، نبرد آسترلیتز، نبرد فریدلند، نبرد اسمولنسک، نبرد شوردینیو و نبرد بوردوینو که در آن روسیه ارتش در برابر خسارات سنگین ایستاده بود و به طرز غیر منتظره روح ارتش را برانگیخته بود (تولستوی آن را \"پیروزی مورو\" برای روس ها نامید). در نبرد ناپلئون از یک مسکو سوزانده شد، نبرد تاریتوینو و نبرد وایزما در میان جنگهای حزبی جنگیدند. نبرد وایزما به طور کامل روح ارتش بیپایان ناپلئون را شکست. شخصیت های برجسته Tolstoy، حیرت انگیز و واقعی بودند، عمق را با جنبه های چند بعدی و عمیق با احساسات و باورهای قابل اعتماد فرا می گرفتند. گفتگوها صادقانه آداب و رسوم اجتماعی، اخلاق و اخلاق طبقات مختلف اجتماعی زمان و مکان را آشکار می کنند. در نهایت، تولستوی پیام دیرینه اخلاقی را از طریق تحول معنوی پیر سوزوخوف، که از تجربیات او در نبرد بزرگ و اسارت او حاصل می شود، به عنوان زندانی جنگی. پیام این است که سعادت معنوی در پروتکل معکوس متفاوت است
مشاهده لینک اصلی
من صمیمانه شک دارم که هرگز این کتاب را دوباره خواند یا هرگز تمایل به آن را نداشته باشد. قطعا می توانم ببینم که چگونه و به چه قیمتی به عنوان بخشی از قاعده تأمین شده است، اما شخصیت ها و زندگی آنها را به اندازه کافی قانع کننده برای غلبه بر ناراحتی که با دید شخصی شخصی از تاریخ و زندگی به طور کلی احساس کردم، پیدا نمی کنم. لحظاتي بود که من در مورد آنچه که در کتاب بود، مراقبت کردم. من با شاهزاده ی آندریاس همدردی می کردم و دلم برای پیرمرد معنی پیدا می کرد و من واقعا به آنچه که نیکلای در رابطه با سونیا و مریا ... بعضی از زمان ها را انتخاب می کردم علاقه مند شدم. شاهزاده آندری پس از نیمی از کتاب، به عقب برگردد، فقط به صورت مختصر دوباره ظاهر می شود تا او بتواند مرگ ناگهانی، غیرقابل تحمل و خسته کننده را بگذراند. Pierre به طرز بی اهمیتی بین ایده ها و اهداف مختلفی که من فقط می توانستم با او سر و کار داشته باشم، نیکولای در چنین شرایطی چنین شخصیت بی نظیری قرار دارد که نمی توانستم در مورد او به هیچ وجه اهمیت بدهم. جنگ و صلح چنان بزرگ است که خط داستان هرگز برای به ثمر نشستن نیست و به جای حماسه واقعا پیچیده، به نظر من این تنها مواد اولیه بود که از آن چند کتاب عالی می توانست ساخته شود. بدون علاقه واقعی به شخصیت ها، من فقط می توانم امیدوارم که جنگ و صلح به نوعی جالب و جالب باشد اما من در این زمینه حتی در این زمینه کمبود پیدا کردم. تولستوی به اراده آزاد، مردان عالی، مفید بودن تفکر منطقی و یا علم نظامی اعتقاد ندارد. من این چیزها را می دانم چون تولستوی از این ایده ها مانند یک کوتوله استفاده می کند و خواننده را در مورد سر و شانه هایش می کشد. او به اندازه کافی به خواننده اعتماد ندارد تا بتواند ایده هایش را از داستان بسازد و به همین دلیل استدلال های متعددی را برای توضیح همان ایده ای که او فقط چندین صفحه قبل توضیح داد، با استفاده از تقریبا همان کلمات، اغلب به عنوان نه. بدتر از آن، دومین epiloge به طور انحصاری به تایید آنها یک بار نهایی، با استفاده از تنها ظاهر barest یک استدلال منطقی اختصاص داده است، که به سختی تعجب آور از آنجا که او قبلا به ما گفته است بارها و بارها گفته است که غیر ممکن است که تغییر ذهن با استفاده از کلمات و تنها دانش که مهم است آن چیزی است که از روان و معرفت عرفانی می آید. در مجموع نهایی، تنها کتاب دیگر که تا به حال چنین exhasperation فیزیکی در من تولید شده است Ayn Rands Atlas Shrugged. شاید، همانطور که با Atlas Shrugged، زمان نظر من در مورد جنگ و صلح را تغییر خواهد داد، اما من امیدوار نیستم
مشاهده لینک اصلی
وای وای و تقریبا وای این فقط چیزی کم است که من را از امتیاز این 5 ستاره دور نگه می دارد. شاید شخصیت های بیشماری وجود داشته باشد که واقعا در تمام عمرشان سرمایه گذاری می کردند، شاید بخش های جنگی خیلی زود (Epilogue دوم !!!!!!) یا شاید فقط مورد علاقه نهایی نبود. هنوز هر دقیقه ارزش دارد
مشاهده لینک اصلی
نسخه ای که 1300 صفحه خوانده ام، آکسفورد کلاسیک جهانی است. اکنون من می دانم که چرا جنگ و صلح باید یکی از شگفت انگیز ترین کتاب هایی باشد که من خوانده ام. از کجا شروع کنیم من حدس می زنم چیزی که من بیشتر از آن لذت بردم و بیشترین تاثیر را بر من داشت، عمق نفوذ و درک طبیعت انسانی Tolstoy بود که شامل کلاس های اجتماعی، مردان، زنان و کودکان بود. در پایان شما احساس می کنید که شخصیت ها را به خوبی می شناسید و می توانید آنها را در یک جمعیت در خیابان تشخیص دهید. و فقط یک یا دو شخصیت اصلی وجود ندارد که این امر به آن اعمال شود. خانواده های کلیدی از شخصیت های اصلی وجود دارد، اما در ردیابی آنها به چالش کشیده نشده اند. آنها خیلی باورنکردنی هستند، به رغم خودتان، آنها را میشناسید. آنها به عنوان دستاوردهای اجتماعی در میان دینداران ثروتمند روسیه شروع می شوند و شما آنها را از طریق جنگ ها، بیماری ها، عاشقانه ها، بیمارستان های نظامی، اسارت جنگ، مرگ، بدهی و تغییرات چشم انداز تغییر می یابید. شما تجربه جنگ 1812 را با هم داشته اید، با همه چیز به تدریج بدتر و شدید تر می شود، به عقب برگردید و فکر کنید، هرگز فکر نکنم چیزها به این موضوع برسند. اما اینجا هستیم من هنوز هم هستم، اما رشد کرده ام و تغییر کرده ام، و این دیگران - من می توانم یک زمان را قبل از اینکه آنها را ملاقات کنم به یاد بیاورم، اما اکنون آنها را خیلی خوب می شناسم که نمی توانم به یاد بیاورم که چگونه آنها را نفهمید. این است معیارهای کتاب عالی و قانع کننده: از طریق گفتن یک داستان، نویسنده به خواننده احساسات و تجربه های مشابهی که شخصیت ها دارند داشته است. با خواندن کتابی که در مسیری جزئی، اما متقاعد کننده و متحرک زندگی می کنید، افکار، احساسات و اکتشافات مشابه داستان، شرح می دهد. این یک ظریف، سخت به پین پایین کیفیت است. چیزی در قدم زدن، راه و زمان که اطلاعات را نشان می دهد یا پنهان شده است. بدیهی است که با مهارت نویسنده در توصیف افراد و حوادث همراه است. انتخاب کلمات، برای تحریک تصاویر درست است که واقعا با خواننده تازگی دارد. این جادوی نوشتن خوب است - شما نباید کار کنید تا تصور کنید. تصاویر بهار به ذهن شما باز نمی شود، به طوری که آنها نمی توانند راهی دیگر باشند. بعدها چند کلمه خارجی بیان کردیم، شما حقایق داخلی را پیش بینی کرده اید. بسیاری از توصیفات و شخصیت ها با من در یک \"آره\" پاسخ دادند. این من می دانم درست است که نوعی از راه است. اما چیزهای دیگر، مانند توصیف تجربیات شخصیت در نبرد، چیزهای جدیدی در مورد آنچه که باید مانند یک مرد، یک سرباز، یک سرباز در جنگ بود، به من آموخت. من فکر می کنم این نوع از امور بی حد و حصر است. یکی از اهالی اجتماعی در اوایل سال 1800، یک افسر ارتش جوان در اوایل سال 1800 - ما در این روزهای مدرن خیلی متفاوت نیستیم. طبیعت انسانی هنوز هم صحیح است، زمانی که آن را به صورت حرفهای به دست میآورد و به همین ترتیب، همانطور که لئو تولستوی در جنگ و صلح انجام داده است، من آن را به کسی توصیه میکنم. \"یک یادداشت کوچک: شما باید صبور باشید تولستوی او نوعی از ایده های خود را در مورد فلسفه تاریخ، به خصوص در بخش بعد از کتاب، می کشد. من آن را جالب، اما شاید چند بار بیش از حد بارها تکرار شده است
مشاهده لینک اصلی