کتاب اودیسه

اثر هومر از انتشارات افق - مترجم: حسین ابراهیمی(الوند)-برترین کتاب های تاریخ انجمن کتاب نروژ

ادیسه ادبیات بزرگترین تحریک زندگی انسانها از طریق زندگی است.

"داستان داستان بازگشت اودیسه به ایتکا از جنگ تروا را بازگو می کند و می گوید که چگونه توسط اتن و قاتل دفاع می کند توسط خدا پیدایش خشمگین دریایی، اودیسه مواجه با سیکلوپ های وحشیانه، فرار Scylla و Charybdis و به طور موقت به لعنت به Circe و Calypso به مقابله با آزمایشات در انتظار او در ایتکا است، تنها پس از آن او را با همسر وفادار خود پنه لوپه، او سرگردان در پایان. "


خرید کتاب اودیسه
جستجوی کتاب اودیسه در گودریدز

معرفی کتاب اودیسه از نگاه کاربران
Οδύσσεια = The Odyssey, Homer
The Odyssey Characters: Odysseus, Penelope, Helen of Troy, Achilles, Agamemnon, Telemachus, Minerva, Polyphemus
عنوانها: ادیسه؛ اودیسه؛ اثر: هومر؛
عنوان: ادیسه؛ اثر: هومر؛ مترجم: سعید نفیسی؛ تهران، بنگاه ترجمه و نشر، 1337؛ چاپ دوم 1344؛ چاپ سوم 1349؛ در 576 ص؛ چاپ چهارم 1359؛ موضوع: اساطیر یونانی - قرن هشتم پیش از میلاد
ترجمه سعید نفیسی با عنوان اودیسه نیز چاپ شده است
کی از دو کتاب کهن اشعار حماسی یونان اثر هومر در قرن هشتم پیش از میلاد است. این کتاب همچون ایلیاد، به صورت مجموعه‌ ای از سرودها گردآوری شده اما شیوه ی روایت آن با ایلیاد تفاوت دارد. ادیسه سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروآ (ادیسیوس یا الیس) فرمانروای ایساکا است. در این سفر که بیش از بیست سال به درازا می‌انجامد ماجراهای بسیاری برای وی و همراهانش پیش میآید. در نهایت ادیسیوس که همگان گمان می‌کردند کشته شده، به وطن خود باز گشته و دست متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزند خود کوتاه می‌کند. ادیسه در این داستان ماجراهای بسیاری ئترد. او در جنگ با تروآ تصمیم می‌گیرد اسبی از جنس چوب و بسیار بزرگ بسازد و با حیله اسب را به عنوان هدیه ی صلح و آشتی وارد قلعه تروآ بکند. او خود و افرادش در داخل اسب مخفی میشوند تا بتوانند قلعه را تصرف کند؛ اما یک پیشگو، پادشاه تروآ را از بردن اسب به داخل قلعه منع می‌کند و پوسایدون فرمانروای قدرتمند دریا حیوان دست آموزش را می‌فرستد تا پیشگو را هلاک کند. پادشاه تروآ سرانجام اسب را داخل قلعه می‌آورد و شب هنگام ادیسه شبیخون زده؛ و قلعه را تصرف می‌کند. او در حالی که با غرور می‌اندیشد که به تنهایی قلعه را تصرف کرده؛ پوسایدون عصبانی شده، ادیسه را محکوم می‌کند تا ابد در دریا سرگردان بماند. ادیسه در کشتی خود در دریای بی‌انتها به نفرین پوسایدون دچار می‌شود. دیری نمی‌گذرد که به جزیره‌ ای می‌رسد. در آن جزیره، غاری پیدا می‌کند که در آن غار غذای فراوانی وجود دارد. در غار با افرادش به عیش و نوش مشغول می‌شود؛ غافل از آنکه صاحب غار غولی یک چشم؛ بنام پولیتیموس فرزند پوسایدون است. پولیتیموس یکی از افراد ادیسه را می‌خورد؛ و ادیسه با نیرنگ معجون خواب آوری به او می‌خوراند و سپس با چوبی که انتهای آن تیز است، در خواب غول را کور می‌کند. غول در حالی که از درد فریاد می‌زند سنگ عظیمی که غار را پوشانده کنار می‌زند؛ و ادیسه و همراهانش فرار می‌کنند. ادیسه دوباره راهی دریا می‌شود و برای برداشتن آب به جزیره‌ ای پا می‌گذارد، در آن جزیره با آنوس فرمانروای باد و طوفان، و پسرعموی پوسایدون برمی‌خورد؛ و آنوس به باد فرمان می‌دهد که ادیسه را ظرف نه روز به ایساکا زادگاهش برساند؛ و باد را داخل کیسه کرده و به ادیسه می‌دهد. در راه در حالی که به ایساکا رسیده بودند، و ادیسه در خواب بود؛ افرادش به او خیانت کرده و در کیسه را به امید یافتن طلا باز می‌کنند. اما طوفان حاصل از باد داخل کیسه، آنها را دوباره در جزیره‌ ای ناشناخته در دریا می‌برد. و ... داستان ده سال از مسافرت ادیسئوس در بازگشت از جنگ تروا ست. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
آخرین سفر اودیسئوس

تصور عمومی این است که پایان سفر @اودیسئوس@، جایی ست که با شادی و خوشحالی به آغوش خانواده اش بر می گردد.
اما این پایان نیست. نه برای اودیسئوس، نه. برای اودیسئوس این تازه آغاز اصلی ترین ماجراست. اودیسئوسی که @کوکلوپس@ غول یک چشم را کور کرد، اودیسئوسی که از دهان هیولای دریا @خاروبدیس@ بیرون جست، اودیسئوسی که با @پوزئیدون@ خدای دریا پنجه در پنجه افکند، اودیسئوسی که یارانش را از هزار مهلکه گذراند، حال باید بنشیند و همسرش @پنه لوپه@ را تماشا کند که چطور آرام آرام پارچه می بافد و پسر جوانش @تله ماخوس@ را ببیند که چطور هر روز و هر روز گوسفندان را به چرا می برد، بنگرد که چطور همه چیز به آرامی کسالت بار و بی معنایی می گذرد و او قدم به قدم به سوى مرگ محتوم خود پیش می رود، مرگی که بارها در ماجراجویی های خود شکستش داده بود. اما اکنون، چگونه باید پیرمرْگى را شکست داد؟

@هومر@، به شیوه ی نویسندگان امروزی، تنها مقدمات داستان اودیسئوس را برای ما باز گفته و داستان را دقیقاً در نقطه ی شروع به پایان رسانده تا خودمان حدس بزنیم چه تراژدی عظیم و توصیف ناپذیری در برابر اودیسئوس، این قهرمان محبوب ما قرار گرفته است: تراژدی بی معنایی و کسالت. تراژدی زندگی آرام!

این است که شاعران بعدی، زندگی اودیسئوس را از همان جا که هومر به پایان رساند، آغاز کرده اند: همواره همین است، چه در روایت @دانته@، چه در روایت @آلفرد تنیسون@، اودیسئوس، اودیسئوسی که از مبارزه با خدایان و دیوها سربلند بیرون آمده بود، اکنون در مبارزه با زندگی آرام، کمر خم می کند. عاقبت بوی نمک دریاهای ناشناخته، بوی شن ساحل های دوردست، آرامش نمی گذارد. چه پایانی جز این می شود برای او تصور کرد؟ یک بار دیگر یارانش را جمع می کند، و فریاد می زند «زندگی زنان را واگذارید و بیایید بار دیگر به جستجوی چیزی که خود نمی دانیم چیست بادبان بکشیم!»

«کوشیدن، جستجو کردن،
نیافتن، و باز تسلیم نشدن.»

آلفرد تنیسون، اولیس

مشاهده لینک اصلی
بنابراین نخستین مدرسه ی من، با داستان های کلاسیک هومر مرتبط بود و تجربه ی قدرتمندی من، فراتر از جلوه ی کلی داستان، بود ... اسلحه های شگفت انگیز این یونانی ها یک گروه خشونت آمیز بودند. مورد در مورد: ... آنها او را از طریق درگاه به دادگاه برداشت، بینی و گوش خود را با یک چاقو بی رحم دراز کشید، تناسلی خود را برای خوردن سگ ها از بین برد و از خشم های مانیک که دست ها و پاها را هک می کردند، از بین می برد. سپس یک بار دست ها و پاهای خود را شستشو دادند و دوباره به داخل اودیسه رفتند. این کار اکنون در اینجا انجام شده است. @ کار خود را در اینجا انجام شده بود. @ چه یک خط فوق العاده است. می خواهی خشونت بیشتری بگی؟ چگونه در مورد کشتن بیش از 100 مهمان خانه برای بیش از حد غرق در مهمان نوازی خود را؟ آیا می توانم بیش از حد حرف بزنم !! و برای جاسوسی واقعی از آنجا، شما می توانید در برخی از تجاوز های گاه به گاه، گسترده جوش، نمره مردم کشتن، اعضای خدمه جویدن و بلعیده شدن، دوزهای سالم زخم و شکنجه، و یک سیکلپ چشمک زدن اضافه کنید. این باید باعث شود حتی بیشترین تمایلات جنسی را به خود جلب کند. بله ... من ... گناهکارم با این حال، فراتر از خشونت و ضرب و شتم خدایان، این یک داستان خوب است که من لذت بردم (همانطور که درsmile در چهره من فکر می کنم این واقعا coolâ €) خیلی بیشتر از من انتظار داشتم برای رفتن به آن. در مورد داستان هیچ چیز خشک و پر تحرک وجود ندارد. با قاطعیت نوشته شده و موضوعات مربوط به عشق، وفاداری و قهرمانی را در بر می گیرد و در عین حال در مورد بسیاری از جنبه های شرایط انسانی توضیح می دهد. همانطور که این داستان به ادبیات مهم است، بالاتر از همه چیز است ... سرگرمی. در حقیقت، بدون فاکتور سرگرمی عظیم، من کاملا مطمئن هستم که اهمیت کلی آن در میان کلاسیک ها به طور قابل توجهی کاهش می یابد. خوشبختانه هیچ ریسکی وجود ندارد. یک یادداشت در متن\nقبل از ادامه، می خواهم در مورد نسخه ای که خواندن / گوش دادم، نظر بدهم، زیرا فکر می کنم می تواند به واکنش مردم نسبت به داستان بپردازد. یک ترجمه از ادیسه ترجمه وجود دارد و از آنچه دیده می شود، آنها در کیفیت و وفاداری به متن اصلی بیشتر از تقریبا هر کار دیگری از ادبیات غربی گسترده تر است. این نسخه ها می توانند بسیار متفاوت باشند، زیرا من معتقدم دو نفر با سلیقه های یکسان خواندن می توانند هر یک از ترجمه های مختلف را بخوانند و با نظرات بسیار متفاوت در مورد کار کنار بیایند. نسخه ای که من بازبینی می کنم (و از آن نقل قول فوق استنتاج شده است) ترجمه ی رابرت فاگلس است که از پروس و معاصر معاصر استفاده می کند و در عین حال با محرمانه بودن وفادار است. من این را برای یک تجربه \"اولین تجربه\" برای این کار بسیار جالب بودم زیرا به راحتی پیگیری شد. به علاوه، من گوش دادن به نسخه صوتی خوانده شده توسط سر یان McKellen که یک تجربه شگفت انگیز بود و من بسیار توصیه می کنم. علاوه بر نسخه Fagles، من همچنین ترجمه الکساندر پاپ را به عنوان بخشی از کتاب \"ایستون پرس\" از 100 کتاب بزرگترین کتاب نوشته ام. در حالی که گوش دادن به نسخه Fagles، من اغلب همراه با ترجمه پاپ و اجازه دهید به شما بگویم .... آنها بسیار متفاوت است. در حالی که داستان کلی یکسان است، نمایش، پروسه و ساختار هیچ چیز یکسان نیست. به عنوان مثال، در اینجا همان عبارتی است که قبلا از ترجمه پاپ نقل کردم. سپس آنها [______] رهبری کردند و کار خونین خود را آغاز کردند. آنها مرد را از خواب بیدار می کنند، مرول برای سگ ها! سپس قیچی با قیچی برهنه وحشی و کوتاه و کوتاه از بینی و گوشهایش؛ دستها و پاهای خود را در گذشته فولاد بی رحمانه احساس میکرد؛ او ریشخند زد و عصبانیت روحش را به جهنم داد. به Ulysses راه خود را: بنابراین به پایان می رسد کسب و کار خونین روز است. درمان های بسیار متفاوت در یک صحنه. به نظر من، زبان پاپ زیبا تر و خیلی بیشتر شاعرانه و خنده دار از ترجمه Fagles است. با این حال، من خوشحالم که با نسخه Fagles شروع کردم، زیرا به من درک عمیق تر از خود داستان داده شد. لحظات سرخ شدن حالا که من در این داستان پایه ای قوی دارم، قصد دارم در برخی موارد به عقب برگردم و نسخه پاپ را بخوانم تا بتوانم زیبایی بیشتر این ترجمه را جذب کنم. به طور خلاصه، من می گویم که شما باید اطمینان حاصل کنید که یک ترجمه برای شما کار می کند. این دو یا سه سنت من است. داستان\nبنابراین اودیسه، استاد و استاد و استاد (و نه اشاره به طراح، manipulator و دروغگو فوق العاده)، پس از جنگ تروا به خانه Ithaca سفر می کند. تاخیر و انحراف باعث ایجاد نیمی از داستان می شود. بیشتر این حملات سفر به وسیله پوزیدون رخ می دهد، که در اودیسه برای خم کردن پسر پوزیدون (یعنی Cyclops) در خلبان صحبت می کند. آتنا (الهه گمراهی و فریبنده) یکی از حامیان افتخار اودیسه است و با کمک بعضی از پدربزرگهای زئوس، اودیسه برخی از کمکهای المپیک را به ارمغان می آورد. سفرهای ادیسه پر از تفریحات تابستانی مانند تابلوهای بزرگ و در عین حال کشف تمامی شیوه زندگی روزمره یونان و همچنین بسیاری از باورها و اعتقادات آنها است. این واقعا ترکیبی کامل از غذای سرگرم کننده و مغز است. از زمان خود در خانه های جزیره الهه Calypso و Circe (که او می شود ...

مشاهده لینک اصلی
@ اوکی، پس چطوری اتفاق افتاد من بعد از کار با بچه ها رفتم، ما به یک نوار کاملا خوب رفتیم، این جوجه به من ضربه زد، اما من کاملا آن را برداشتم. به هر حال ما در نهایت خیلی ناراحت شدیم و ممکن است چیزی در حمام دودی داشته باشیم، من در آن بخش کاملا مشخص نیست، و در این صورت این عصای بی نظیر غول پیکر یک چشمان ما را لگد زد، بنابراین ما به نوعی به یک باشگاه نوار گفتیم. بچه ها کل خوک بودند، اما نه من، به طور جدی، که بر گردن من گل نزند. و پس از آن ما کاملا با این hookers بدون حتی توقف متوقف شد و در اینجا من هستم! فقط کمی دیر شده! به هر حال، ماشین را سقوط کردم و شش نفر از بچه ها در زندان بودند. بپرسید برای Scylla افسر. @ Eh ... هام درست است. نسخه ادیسه بهتر است. P.S. این داستان را در خانه امتحان نکنید، مگر آنکه، هنگامی که آنجا می روید، هنوز قادر به تیراندازی فلش خود به یک دیافراگم باریک هستید. ترجمه ترجمه عالی است - استاندارد جدید - و مقدمه ی فوق العاده ای از برنارد ناکس، بهترین مقاله هومری است که تا الان خوانده ام. همراه با خواندن Hal Roths ما دنبال Odysseus - شاید نشانه ترین کتاب نیست، اما او را مجددا سفر Odysseuss (به عنوان بهترین او می توانید) در قایق بادبانی خود را، که ایده بسیار rad. من مسیر خود را به عنوان نقشه گوگل در اینجا، با یادداشت در هر یک از توقف متوقف شد. من همچنین خلاصه ای از هر کتاب اودیسه را برای یک بحث باشگاه کتاب نوشتم؛ اگر شما علاقه مند هستید، آنها را در متن نظرات زیر قرار دهید.

مشاهده لینک اصلی
من سه بار ادیسه را خوانده ام. اول، واقعا خواندنی نبود، اما بیشتر در سنت شفاهی واقعی گوش می داد. در کلاس گلدوزی یکی از ما دختران جوان در آستانه ورود به نوجوانان یک پاساژ را می خوانند در حالی که بقیه همه مشغول چشم و انگشتان، سوزن ها و نخ های ما هستند. همه یادگیری آینده پنه لوپه: بد بو با صنایع دستی، کشت، بیمار و وفادار است. و همه همسران. دومین خواندن، قبلا به عنوان یک بزرگسال بود. آن زمان من خودم را مجذوب خود می کنم که ماجراهای و تخیل یک \"منابع\" را هدایت می کند. لذت بردن از ریتم ادبی hexameters من به خصوص از epithets استفاده شده توسط تخته برای نگه داشتن توجه شنوندگان لذت ببرید ... سپیده دم انگشتان دست من مورد علاقه من بود. پس از آن، embroideries من از ذهن من دور بود. این بار سوم آن را در آماده سازی برای مقابله با Joyceâ € ™ ثانیه گرفتن هومر را بخوانم. و این بار، با یک موضع جداگانه بیشتر، من از ساختار کار، دست زدن به زمان و نقش روایت شگفت زده شده ام. و این جنبه ها را در این سومین خواندن با من همراه می آورم. از چهارده کتاب چهارم اول یا Telemachiad، مقدماتی هستند. عمل به عنوان یک دستاورد آنها نه چندان طولانی قبل از اقدام اصلی انجام می شود. چهار زیرمجموعه ی دیگری هستند که تقریبا همزمان با چهار سال گذشته است. پسر و پدر آماده ملاقات تقریبا در پایان بیست سال از تفکیک آنها با ده نفر در جنگ و ده بازگشت هستند. سپس این تعجب من بود، چیزی که من همیشه به عنوان هسته ای از ادیسه فکر می کردم: ماجراهای جادویی با Cyclops و Polyphemus، خواران لوتوس، Sirens، Circe و سفر به عالم اموات، Laestrygonias، Scylla و Charybdis، خورشید خدا و غیره، تشکیل همان چیزی که Apologoi نامیده می شود، بخش بسیار کوچکی از کتاب. همه این قسمت های جالب توجه در طول سه سال قبل از هفت سالگی اتفاق می افتد که اودیسه به طور قاطعانه توسط کالیپس به دام افتاده است. و این ها پس از این واقعیت، توسط ادیسه خود را فقط در چهار فصل دیگر (فصل نه تا دوازده) نقل مکان کرد. بنابراین، به نظر من گوشت ادیسه فقط 17٪ از کتاب است. و اگر یکی به یاد می آورد که یک عدسیسی بزرگ فریب دهنده می تواند باشد، همیشه می توان به این قضیه تعجب کرد. بقیه، دوازده فصل باقی مانده، یا نیمی از کتاب، Homecoming واقعی است. آنچه من متوجه شده ام این است که اودیسه واقعا درباره این بازگشت به خانه و این چیزی است که ما به طور مستقیم شاهد آن هستیم. همه ماجراهای مسحور به داستان می گویند. اودیسه به عنوان بارد شعار داستان های خود را در دادگاه Phaeacians. یک قاتل بزرگ از طریق قصه های او می بایست تصویر قهرمان را بسازد که تماشاگرانش، احتمالا خطرناک، دیدن می کنند و نمی بینند. اودیسه به عنوان اسطوره و اسطوره ساز. جای تعجب نیست که epithet خود را \"یکی از منابع\". اگر Homecoming قبلا در ذهن من به عنوان یک پایان مورد انتظار بود، که در آن تمام عناصر invective و knqueting به طور دائمی در پایان قرار داده، مانند اگر کسی می تواند در حال حاضر نزدیک درب و ترک، یکی که من خوانده ام در حال حاضر توسط منحصر به فرد خود را شگفت زده کرد. هنرپیشه های مختلف در مرحله حضور دارند. کاردان فرایند عدالت را از طریق اقدام انتقام اجرا می کند. هیچ سخنرانی لایه ای از داستان وجود ندارد. در نیمی از شعر، سرعت و پیچیدگی عناصر مختلف، همانطور که در کاخ همسو می شوند، برای بازپس گیری مجازات الهی - که در آن موفقیت به نظر نمی رسد، حتی به اودیسه بزرگ که می داند او Athenaâ € ™ ثانیه حمایت کننده - به نظر می رسید، این بار سوم، کارشناسی ارشد. و آن را پنه لوپه بیمار، متأهل، کسی است که برای بیست سال است که از عدم اعتماد خود را با بافت او محافظت می کند، کسی که با موضوعات خود، فرصت لازم را ارائه می دهد که قهرمان خالی است برای پیدا کردن. هنگامی که او اعلام می کند که او قصد دارد به پرده ای که به زندگی او تبدیل شده است پایان دهد، گدایی نیز می تواند به آزار و اذیت پایان دهد.

مشاهده لینک اصلی
از آنجای که من برای اولین بار از حماسه های هومر خواندن داستان های ماجراهای اودیسه را در روزهای مدرسه خویش خواندم، سه مورد از این ماجراها باعث تخیل من شد: خوردن غذاهای لوتوس، سیکلوپ ها و سیرنسها، بیشتر به ویژه سیرنس. من فقط این بخش از این حماسه یونان را دوباره دیدم و تخیل من دوباره دوباره به هم ریخته شد. چقدر می پرسیدی؟ در اینجا میکروفن من به عنوان ادای احترام به شاعر بزرگ است: SIRENS این اتفاق افتاد در آن روزها زمانی که من عضو یک گروه تجربی در حال اجرا در روستای گرینویچ بود. ما شعر را بخوان، رقص و اجرای نمایشنامه های آوانگارد را در تئاتر کوچک ما خراب می کنیم. برای یک شایستگی متوسط، مردم می توانند تا زمانی که می خواستند وارد شوند و تماشا کنند. به هر حال، یک مدیر اجرایی که در مرکز مالی مرکز شهر در مرکز مالی کار می کرد، از آنچه که ما انجام می داد شنیده بود و با کارگردان ما در مورد یک عمل که همه کار کرده بود صحبت کرد یک بازیگر پشتیبانی کننده است و اگر به همراه او بمانیم، خوشبختانه پرداخت می شود. آزمایشی تجربی است و اگر بخواهیم به خوبی پرداخت کنیم، چیزی برای از دست دادن نداشتیم. اولین چیزی که او انجام داد، لباس های ما را از بین برد. او علاوه بر خود، سه مرد و سه زن داشت. بازی که ما انجام دادیم بسیار ساده بود و ما حتی یک اسکریپت نوشته ای نداشتیم. او باید اودیسه را از حماسه هومر و سه مرد ملوانانش باشد. در مورد زنان، ما خواهان آواز خواندن خواهیم بود. بنابراین، پس از آنکه او تغییر کرد - کاملا یک چشم در لانه، خاکستری مو، چروک، پوستی پوستی و چروکیده - ما در صحنه رفتیم و او گفت: ملوانان چگونه هیچ کس تا به حال آهنگ های هیپنوتیزم از آژیر را شنیده و زندگی می کنند به داستان، اما او، عجایب قدرتمند، می شود اولین. او به ملوانان دستور داد تا او را به سوار کشتی سوار کنند. آنها از یکی از ستون های ساختمانی استفاده می کردند و زمانی که او آواز خواندن خود را گریه کرد، ملوانان، که در گوش هایشان موم داشتند، به او نزدیک تر می شدند، در حالی که سه تن از خانم های ما در صحنه حضور داشتند به عنوان Sirens، در صحنه و لباس، لخت با سینه بند و با بال بالایی. ما شروع به آواز خواندن یک ملودی شاد و شیرین کردیم. مایک â € \"که نام تجاری بود â €\" شروع به فریاد و ملوانان سخت تر طناب که او را محدود. ملوانان خوشحال شدند که گوش خود را به عنوان مایک فریاد نزدیک به نیم ساعت فریاد زدند. هنگامی که کشتی از صدای زنگ هشدارها خارج شد، ملوانان اودیسه قدرتمند را بیرون کشیدند و او را در مرحله موقت خود، یک جرم گوشت متوسط ​​سالم فرو ریخت. تماشاچیان را تشویق کردند، حتی تشویق کردند و ما هر هفته بیش از یک هفته عملکرد Odysseus و Sirens را ادامه دادیم. سپس یک شب مایک از خود گذشت. چشم های آبی او بلند شد، رگها در گردن او ظاهر شد و صورت خود را عمیق تر خون قرمز از هر زمان قبل از. و چیزی که از آن می ترسید ممکن است اتفاق بیفتد - آیا مایک حمله قلبی داشت؟ ما مجبور بودیم عملکرد ما را متوقف کنیم و با یک آمبولانس تماس بگیریم. همه ما فکر میکردیم که پایان یافتن ما با مایک آکادمی Odysseus بود، تا زمانی که مدیر ما تماس تلفنی از بیمارستان دریافت کرد. مایک به او گفت او قصد دارد فقط خوب باشد و هفته آینده دوباره به صحنه برود. ما یک جلسه را فراخوانده بودیم و همه موافقت کردند که ما مایک را به دنبال کمک روانپزشکی خواهیم بود، اما اگر او اصرار دارد که اودیسه را بازی کند، مجبور است عمل خود را در جای دیگر انجام دهد.

مشاهده لینک اصلی
در غیر اینصورت نمیتوانید لبخند بزنید چون شروع به خواندن چنین کلاسیک میکنید و بعد از تنها چند صفحه اول متوجه خواهید شد و کاملا متوجه خواهید شد که چرا به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبیات شناخته شده است. من همیشه کمی نگران هستم وقتی با چنین کتابهای مهمی و مشهور مقابله می کنم که از اینکه آنها را نفهمید یا دوست ندارند - به عنوان مثال جنگ و صلح و دون کیشوت - به نظر می رسد که شایسته است. نه، من مجبور به دوست داشتن آنها هستم، اما من همیشه احساس می کنم چنین buzz به دلایل می آید و من سعی می کنم حداقل می فهمم چرا. با اودیسه، یکبار دیگر متوجه می شوم که کسانی که آن را خوانده اند قبل از من درست بودند: شگفت انگیز است. من هیچ برنامه ای برای خواندن ادیسه در هر زمان به زودی نداشتم - من هیچ وقت برای اشعار حماسی اختصاص نداشتم و این بیشتر از 12،000 آیه - اما چون من مدت ها در حالیکه الیسس را روی قفسه ها می گذارم تصمیم گرفتم خودم را آماده کنم و درباره ی ادیسه با یک گروه بزرگ در اینجا در Goodreads بخوانم. برای تماس با کتاب هامر به سادگی @ آمادگی @ برای کار جویس در حال حاضر نه تنها غیرمنصفانه، بلکه برای من پوچ است. با این حال، من خوشحالم که من در نهایت آن را به عنوان خوانده شده آن، به هر دلیل آن بود. ادیسه داستان داستان Odysseuss (اولیس) را به خانه خود ایتکا به بازگشت به همسرش پنه لوپه و پسر Telemachus پس از بیست سال غیبت داستان می گوید. قهرمان ما خانه خود را برای مبارزه در جنگ تروا ترک کرد - که فقط ده سال طول کشید - و با موانع زیادی مواجه شد که ده سال دیگر او را ترک کرد. بازگشت به ایتاكا، مردم قبلا امید خود را از دست داده بودند كه هنوز هم می تواند زنده بماند و همسرش از طرف افرادی كه می خواستند با او ازدواج كنند، ازدواج كنند. علاوه بر داستان عاطفی و قلب آمیز، توجه من به این موضوع، سبک و ساختار اشعار بود. برای کارهایی که به نظر می رسید در قرن هشتم پیش از میلاد نوشته شده بود، کیفیت و پالایش آن قطعا من را شگفت زده کرد. برخی از داستان ها از طریق فلسفه ها بیان می شود، بعضی از آنها از طریق راویان مختلف گفته می شود و روایت های آنها غیر خطی است، بنابراین من به طور مثبت شگفت زده شدم. می توانم سعی کنم یک تحلیل را در مورد موضوعات تکراری بر روی کتاب - انتقام، رشد معنوی ، مهمان نوازی - و یا سعی کنید رمزگشایی نمادین آن - بسیار درباره کمان Odysseuss، Laertess shroud، دریا نوشته شده است، اما احساس می کنم من شکست می خورم و نمی توانم آن را در سطح عمیق انجام دهم، خصوصا پس از خواندن مقدمه بزرگ و یادداشت های نوشته شده توسط برنارد ناکس. که من را دور از کار هومر بود ترس بود که آن را بیش از حد متراکم و سنگین در اساطیر - این اسطوره ای، البته - ساخت آن را برای من سخت درک آن. اگر چه کار سخت است، روایت کاملا ساده و آسان است. یادداشتهای نکسس یک همراهی عالی برای پر کردن جزئیات مورد نیاز برای درک این کتاب در سطح عمیق تر بود. ریت: اعتقاد من این است که یک کتاب عالی نه تنها انتظارات شما را برآورده می کند، بلکه باعث الهام بخشیدن به کارهای دیگر نیز می شود. موارد مشابه و یا حتی کتاب های دیگر از همان دوره زمانی. اودیسه علاقه من به اسطوره یونانی و The Iliad را مطرح کرد، بنابراین حدس می زنم که هدفش با رنگ های بالا خدمت کرده است. از این رو، 5 ستاره درخشان و زیبای.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اودیسه


 کتاب پی پی جوراب بلند(جلد اول)
 کتاب ایلیاد و اودیسه
 کتاب اولیس
 کتاب همچنان به هیچ وجه
 کتاب اسب ها و آدم ها
 کتاب سرخپوست می رود