ابصالوم، ابسالوم! یک رمان توسط نویسنده آمریکایی ویلیام فاکنر است که برای اولین بار در سال 1936 منتشر شد. رمان پیش از آن، در طول و پس از جنگ داخلی، داستان درباره سه خانواده آمریکای جنوبی است که تمرکز بر زندگی توماس سوپن است.
منتشر شده در سال 1936، Absalom، Absalom! توسط بسیاری به عنوان شاهکار ویلیام فاکنر در نظر گرفته شده است. اگر چه ساختار پیچیده و منحصر به فرد رمان ها خوانندگان را دچار مشکل می کند، کتاب های ادبی شایسته آن را در صفوف بهترین رمان های آمریکایی قرار می دهند. این داستان مربوط به توماس سوپپن، مرد فقیری است که ثروت پیدا می کند و سپس به یک خانواده محترم ازدواج می کند. جاه طلبی و نیاز شدید او برای کنترل، خرابکاری و ویرانی خانواده اش را به همراه دارد. داستان های خنده دار توسط چند راوی بیان شده است، به خواننده اجازه می دهد تغییرات در حماسه را مشاهده کند، همانطور که توسط سخنرانان مختلف بیان شده است. این روش غیر معمول یکی از مسائل مهم رمان را مورد توجه قرار می دهد: به چه میزان مردم می توانند حقیقت را درباره گذشته بدانند؟
خرید کتاب ابشالوم، ابشالوم!
جستجوی کتاب ابشالوم، ابشالوم! در گودریدز
معرفی کتاب ابشالوم، ابشالوم! از نگاه کاربران
یک کابوس عجیب و غریب و نامعلوم سکوت از غارهای جنوبی بیرون می آید و خودش را طرد می کند. با اجتناب ناپذیری شدید و وحشتناک، میراث خود را در تصویر مشابه با گلدانی که از آن آمده است، سیاه و سفید، پنهان و غیر قابل نفوذ می سازد، اما در حال تبدیل شدن به یک جامعه وحشت زده و ناامن برای عروس به عنوان یک leviathan از می سی سی پی، او را به عقب برمی گرداند، او به طور ناخوشایند نیست. رمز و راز و قدرت، بدون توجه به سایه و تحقیر و گاهی اوقات حتی بیشتر از سایه، جلب می کنند. این داستان، این تصاویر تاریک را در گویش زیبای جنوبی به دست می آورند و قدرت و استعداد چندانی دارند و فاکنر دارای پیک است. این یک داستان کوچک در مورد جنوب قدیمی در مقابل جدید و کسانی که در وسط گرفتار شده است. مبارزه برای پیوستن به گذشته ای پر از افتضاح و فرسوده، مبارزه برای نفوذ به یک جامعه ناخواسته است که تنها یک روح خود و یک مبارزه برای زنده ماندن از درگیری بین این دو است.
مشاهده لینک اصلی
من این را کاملا بر اساس اراده آزاد خودم می گویم، من فکر می کنم این می تواند بهترین کتاب باشد.
مشاهده لینک اصلی
- آسبالم، ابصالوم
مشاهده لینک اصلی
بنابراین، من قصد دارم به چیزی کمی عجیب و غریب در اینجا است که بیشتر به نفع تفکر من از طریق هر چیز دیگری، پس لطفا احساس رایگان به رامشیر های زیر را نادیده بگیرد. من قصد دارم خودم را تنها به نوشتن انتقادات این رمان بسنجیم که دوبار آن را خوانده ام و بدون هیچ زحمتی به پنج ستاره کامل می نگرم. از آنجا که من فکر می کنم چیزهای زیادی وجود دارد که در اینجا کار نمی کنند و یا نمی توانند کاری انجام دهند که من فکر می کنم آنها تلاش می کنند انجام دهند. و این همه چیزهایی است که من فکر می کنم Evelyn اسکات، در سه گانه ی جنوبی خود، موفق تر است (به ویژه Wave که در کتاب های abebooks برای 3 دلار یافت می شود و می تواند به صورت جداگانه خوانده شود - به عبارت دیگر به خرید یک کپی از آن و خواندن آن و پس از آن به من بگو چرا همه چیز را من می گویم زیر اشتباه است) مشکل اساسی برای من با این متن که فاکنر در صدد است تا با استفاده از اسطوره، و انتزاعی، تعمیم زبان اسطوره، به روش حقایق تاریخی در مورد جنوب. او گفته است که این اثر تمثال است، در واقع عنوان آن روشن است. به این ترتیب ما احتمالا باید شود جای تعجب نیست که برای پیدا کردن شخصیت همه در صدای صحبت، ارسال نامه ها در صدای همان، صدای است که بدیهی است که نویسنده (جملات پر اب و تاب و پیچیده همه چیز فوق العاده است، البته ) مسئله اینجا این است که اگر متن برای نشان دادن غیر ممکن بودن یک نماینده تاریخی واقعی از این واقعیت باشد که باید داستانهایی باشد (همیشه هرگز تک نفره)، تمایل به ایجاد گذشته از دیدگاه ما نمیتوان از اهمیت زبان و صدا در ایجاد چنین چشم اندازی اجتناب کرد â € \"با مجبور کردن رزا، کوئنتین و غیره به صحبت در صدای او، او شکست می خورد، من استدلال می کنم، اجازه می دهد که طیف کامل، کامل، پیچیدگی خطرناک این دیدگاه های مختلف برای ظهور است. به طور متناقض، فاکنر در تلاش برای تاکید بر ابهام زبان و معنا، مسلما محدودیت / محدودیت / دستورات را از طریق انتخاب سبک خود محدود می کند. کونتین به دنبال شکل دادن گذشته به روایت است تا آن را مجبور سازد. ساختارهای فاکنر رمان برای نشان دادن این غیر ممکن است و در عین حال می گوید داوران و منتقدان این است که یک â € € œtruthâ از آنچه اتفاق افتاده است که می تواند توسط خواننده کشف جایی در زیر متن وجود دارد. فقط به نظر من معمار برای ساختن یک طرح برای یک کار که برای نشان دادن غیر ممکن بودن برنامه ها، به نظر من اشتباه است. یکی نیز می تواند انتقاد کند که جهان این رمان را چگونه ساکن است - در حالی که شخصیت های مختلفی از گروه های اجتماعی وجود دارد، حضور آنها به حداقل می رسد و محدوده معنی در رمان بسیار بیشتر از سفید @ elites @ (یا در حداقل، بخش های خاصی در پایان پایین تر از این گروه و صرف نظر از نسبت @ @ فقر آنها - من Sutpens دوران کودکی فکر نمی کنم، @ ریف تفاله @ وضعیت خود، هیچ چیزی به واقعا گسترش این دیدگاه). اسطوره ای که فاکنر در مورد آن تحقیق می کند این است که بخش کوچکی از جمعیت جنوب را لمس می کند. از آن به عنوان \"جنوب\" صحبت کنید، این است که این اکثریت غالبا غالبا غالبا نادیده گرفته شود. آنچه که در مورد Evelyn Scott بسیار عمیقا به من تعجب آور است موج است که چگونه سرعت و فزاینده ای او بین ذهن های مختلف صدها شخصیت در رمان خود حرکت می کند - چگونگی تغییر اندیشه و گفتار زبان، دید، روش داستان سازی، تغییر و تار است. او احترام مساوی، محل مساوی و مساوی برابر با صدای فاحشه، بی خانمان، برده و غیره را می دهد. چشم انداز Absalom Absalom بسیار از مرد سفیدپوست ممتاز است، به رغم این واقعیت که بسیاری از داستان ها گفته می شود که \"باید\" رازا (که ما باید توجه داشته باشیم، اظهار داشت که \"باید یک مرد\" باشد و اگر به طور کامل \"مردانه\" باشد، کاملا متضاد است). مشکل با همه این است که فاکنر در نظر گرفته شده متن به یک @ کیفرخواست @ از (سفید) فرهنگ جنوب و این برنامه را شکل رمان - به جای تلاش برای اجازه دهید که فرهنگ @ باشد @ و در نتیجه اجازه می دهد خواننده را به انجام تفسیر، ما در حال حاضر مجبور به دنبال تنها آن مسیر که فاکنر می خواهد برای ما تعیین کند. من تمایل ذاتی خود را به مقاومت در برابر بودن بیش از حد دقیق از چنین مسیر باریک از تفسیر هدایت ... تمرکز خود را در مورد نژاد و @ taint @ که حتی کوچکترین اشاره از عشای سفید غیر ممکن است بیش از یک فرد ، قابل تحسین است، اما دوباره پیچیدگی Eugenia در سه گانه اسکاتلندی را بسیار قدرتمند تر پیدا می کنم - اسکات عمدا قصد ماتوت غم انگیز را نابود می کند و در تحقیق دقیق تر هویتی نسبت به فاکنر (و به یاد داشته باشید مهاجرت منتشر شد در 1927 - تقریبا ده سال قبل از ابسالوم). این است که همه به خوبی و خوب برای فاکنر به نقد نژاد پرستی در جنوب، اما من فکر می کنم، او تنها واقعا تمرکز که نقد بر این باور است که یک قطره از خون سیاه پوست کافی است به حذف یک فرد از جامعه است. خشم او به نظر می رسد بیشتر به کسانی که به صورت ظاهری @ white @ (به عنوان مثال قادر به @ عبور @ و به یاد داشته باشید Nella Larsen رمان معروف خود را در سال 1929 نوشت) مشروعیت شخص، و نه با ذهنیت نژادپرستانه P ...
مشاهده لینک اصلی
@ در مورد جنوب صحبت کنید. همه چیز آنجاست آنها در آنجا کار می کنند چرا آنها در آنجا زندگی می کنند چرا که آنها در همه جا زندگی می کنند. سیستم های اجتماعی ما (به ویژه سرمایه داری) به گونه ای هستند که برخی از ویژگی هایی مانند شجاعت، شجاعت، کار سخت، قدرت فیزیکی، حیله گر، هوش و غیره پاداش می گیرند، در حالی که دیگران آن ها را شفاف تر، مهربانی، صداقت و غیره نه تنها باقی می ماند بدون رضایت، بلکه با قیمت برای یکی از کسانی که آنها را دارند. در حقیقت، تنها انگیزه ها، علاوه بر وجدان روشن (که به سختی چیزی برای نگرانی است)، دیگر دنیوی هستند، یعنی کسانی که در زندگی پس از مرگ وعده داده شده اند. در حال حاضر در چنین جامعه ای مردم مانند توماس سوپپن (مانند توماس سوپپن) دلسرد خواهند شد تا بر این ویژگی های نرم تر نگه دارند - مگر اینکه آنها وجدان واقعا قوی داشته باشند و بنابراین ما یک جامعه داریم که مجبور به عذاب است. نیچه از ویژگی های نرمال انتقاد می کند، اما فاکنر معتقد است که فقدان ویژگی های نرم است که موجب شکست دولت های جنوبی شد. داستان سوپنز یک تمثیلی است که به اثبات می رسد. به همین دلیل است که احساس افتخار می کند. با نیاز به یک پسر برای ادامه نام خانوادگی، احساس خلط نژادی که اجازه نمی دهد آنها ازدواج با افراد رنگی یا فرزندان خود را ادامه دهند، این واقعیت است که آنها خود را عصبانی می کنند اگر یکی از آنها به عنوان همجنس گرا یا یکی از زنان خود را قبل از ازدواج بکارت را از دست داد (بدتر از آن هم باردار بود) - احساس افتخار آنها بسیار آسیب پذیر و ناامن بود. البته، بسیاری از اینها هنوز در بسیاری از مناطق در هند واقع شده است. اکنون همه اینها جالب است، و بعضی از پروسهای دوست داشتنی وجود دارد - پس از همه، توسط فاکنر نوشته شده است. مشکل این است که خوب است که توسط فاکنر نوشته شده است. فاکنر ممکن است با توجه به اهمیت مقادیر نرم با نیچه مخالف باشد، اما در مورد چیزی دیگر گفته می شود که بعدا گفته است: «به وضوح همه کارها را انجام می دهم تاhard به درک خودم ...» جمله اول برای مثال شامل 122 کلمه است. و این یک استثنا نیست، علامت تعجب در عنوان یک هشدار است. این کتاب کتاب گینس رکورد جهانی (من را شوکه می کند) برای طولانی ترین جمله در تمام ادبیات - 1288 کلمه. و جمله هنوز ناقص است. بیشتر این فاکنر گرایان وجود دارد. همان داستان توسط راویان مختلف که بر جنبه های مختلف تمرکز می کنند گفته می شود و همه آنها متضاد هستند و اغلب در حد حدس و گمان هستند، در واقع بسیاری از آن ها توسط افرادی که کمترین هستند یا در یک مورد هیچ ارتباطی با شخصیت ها ندارند. زمانی وجود دارد که شما نمی دانید که چه کسی صحبت می کند و زمانی که نمی دانید چه کسی در مورد آن صحبت می کند. نام ها بدون مقدمه داده می شود. و هیچ جرمی نیست، اما اگر مردم در جنوب تا زمانی که در این کتاب سخنرانی کرده بودند، با احترام صحبت کنند، آنها سزاوار جنگ بوده اند. همچنین بازنشستگی هایی همچون \"The Sound and the Fury\" وجود دارد، نمونه ای از دو برادر در عشق به خواهر خود است. بیان داستان از طریق راویان مختلف هر چند بدون شایستگی است. یک چیز این نشان می دهد که چگونه داستان واقعی را هرگز نمی تواند با توجه به تعصب راویان (یک موضوع کامل برای کسی مانند فاکنر برای نوشتن در مورد)، و همچنین چگونه یک شنونده اصلاح داستان برای کمک به خود در نقل قول ها، اما، مهمتر از آن، نشان می دهد چگونه داستان به نوبه خود بر شنوندگان آنها تاثیر می گذارد. کوئنتین (همان شخصیت از The Sound و The Fury) سرخوردگی با ارزشهای جنوب است. و این نوعی نقطه عطفی در زندگی او بود. در ابتدا او معتقد بود و از ارزش های جنوب غرور می کشد، با این حال، اگر این ارزش ها برای کامل، توماس Sutpen و یا جنوب هرگز نباید شکست خورده است. این تنها با تفکر در مورد داستان Sutents است که او قادر به کشف حقیقت است. و در پایان، او در تلاش است تا از جنوب متنفر نباشد. او فکر نمی کرد از این متن نفرت داشته باشد، در هوای سرد و تاریک آهن نیو انگلند نفوذ کند؛ من نمی تونم من نیستم من ازش متنفرم من ازش متنفرم! â €
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ابشالوم، ابشالوم!
خرید کتاب ابشالوم، ابشالوم!
جستجوی کتاب ابشالوم، ابشالوم! در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
من این را کاملا بر اساس اراده آزاد خودم می گویم، من فکر می کنم این می تواند بهترین کتاب باشد.
مشاهده لینک اصلی
- آسبالم، ابصالوم
مشاهده لینک اصلی
بنابراین، من قصد دارم به چیزی کمی عجیب و غریب در اینجا است که بیشتر به نفع تفکر من از طریق هر چیز دیگری، پس لطفا احساس رایگان به رامشیر های زیر را نادیده بگیرد. من قصد دارم خودم را تنها به نوشتن انتقادات این رمان بسنجیم که دوبار آن را خوانده ام و بدون هیچ زحمتی به پنج ستاره کامل می نگرم. از آنجا که من فکر می کنم چیزهای زیادی وجود دارد که در اینجا کار نمی کنند و یا نمی توانند کاری انجام دهند که من فکر می کنم آنها تلاش می کنند انجام دهند. و این همه چیزهایی است که من فکر می کنم Evelyn اسکات، در سه گانه ی جنوبی خود، موفق تر است (به ویژه Wave که در کتاب های abebooks برای 3 دلار یافت می شود و می تواند به صورت جداگانه خوانده شود - به عبارت دیگر به خرید یک کپی از آن و خواندن آن و پس از آن به من بگو چرا همه چیز را من می گویم زیر اشتباه است) مشکل اساسی برای من با این متن که فاکنر در صدد است تا با استفاده از اسطوره، و انتزاعی، تعمیم زبان اسطوره، به روش حقایق تاریخی در مورد جنوب. او گفته است که این اثر تمثال است، در واقع عنوان آن روشن است. به این ترتیب ما احتمالا باید شود جای تعجب نیست که برای پیدا کردن شخصیت همه در صدای صحبت، ارسال نامه ها در صدای همان، صدای است که بدیهی است که نویسنده (جملات پر اب و تاب و پیچیده همه چیز فوق العاده است، البته ) مسئله اینجا این است که اگر متن برای نشان دادن غیر ممکن بودن یک نماینده تاریخی واقعی از این واقعیت باشد که باید داستانهایی باشد (همیشه هرگز تک نفره)، تمایل به ایجاد گذشته از دیدگاه ما نمیتوان از اهمیت زبان و صدا در ایجاد چنین چشم اندازی اجتناب کرد â € \"با مجبور کردن رزا، کوئنتین و غیره به صحبت در صدای او، او شکست می خورد، من استدلال می کنم، اجازه می دهد که طیف کامل، کامل، پیچیدگی خطرناک این دیدگاه های مختلف برای ظهور است. به طور متناقض، فاکنر در تلاش برای تاکید بر ابهام زبان و معنا، مسلما محدودیت / محدودیت / دستورات را از طریق انتخاب سبک خود محدود می کند. کونتین به دنبال شکل دادن گذشته به روایت است تا آن را مجبور سازد. ساختارهای فاکنر رمان برای نشان دادن این غیر ممکن است و در عین حال می گوید داوران و منتقدان این است که یک â € € œtruthâ از آنچه اتفاق افتاده است که می تواند توسط خواننده کشف جایی در زیر متن وجود دارد. فقط به نظر من معمار برای ساختن یک طرح برای یک کار که برای نشان دادن غیر ممکن بودن برنامه ها، به نظر من اشتباه است. یکی نیز می تواند انتقاد کند که جهان این رمان را چگونه ساکن است - در حالی که شخصیت های مختلفی از گروه های اجتماعی وجود دارد، حضور آنها به حداقل می رسد و محدوده معنی در رمان بسیار بیشتر از سفید @ elites @ (یا در حداقل، بخش های خاصی در پایان پایین تر از این گروه و صرف نظر از نسبت @ @ فقر آنها - من Sutpens دوران کودکی فکر نمی کنم، @ ریف تفاله @ وضعیت خود، هیچ چیزی به واقعا گسترش این دیدگاه). اسطوره ای که فاکنر در مورد آن تحقیق می کند این است که بخش کوچکی از جمعیت جنوب را لمس می کند. از آن به عنوان \"جنوب\" صحبت کنید، این است که این اکثریت غالبا غالبا غالبا نادیده گرفته شود. آنچه که در مورد Evelyn Scott بسیار عمیقا به من تعجب آور است موج است که چگونه سرعت و فزاینده ای او بین ذهن های مختلف صدها شخصیت در رمان خود حرکت می کند - چگونگی تغییر اندیشه و گفتار زبان، دید، روش داستان سازی، تغییر و تار است. او احترام مساوی، محل مساوی و مساوی برابر با صدای فاحشه، بی خانمان، برده و غیره را می دهد. چشم انداز Absalom Absalom بسیار از مرد سفیدپوست ممتاز است، به رغم این واقعیت که بسیاری از داستان ها گفته می شود که \"باید\" رازا (که ما باید توجه داشته باشیم، اظهار داشت که \"باید یک مرد\" باشد و اگر به طور کامل \"مردانه\" باشد، کاملا متضاد است). مشکل با همه این است که فاکنر در نظر گرفته شده متن به یک @ کیفرخواست @ از (سفید) فرهنگ جنوب و این برنامه را شکل رمان - به جای تلاش برای اجازه دهید که فرهنگ @ باشد @ و در نتیجه اجازه می دهد خواننده را به انجام تفسیر، ما در حال حاضر مجبور به دنبال تنها آن مسیر که فاکنر می خواهد برای ما تعیین کند. من تمایل ذاتی خود را به مقاومت در برابر بودن بیش از حد دقیق از چنین مسیر باریک از تفسیر هدایت ... تمرکز خود را در مورد نژاد و @ taint @ که حتی کوچکترین اشاره از عشای سفید غیر ممکن است بیش از یک فرد ، قابل تحسین است، اما دوباره پیچیدگی Eugenia در سه گانه اسکاتلندی را بسیار قدرتمند تر پیدا می کنم - اسکات عمدا قصد ماتوت غم انگیز را نابود می کند و در تحقیق دقیق تر هویتی نسبت به فاکنر (و به یاد داشته باشید مهاجرت منتشر شد در 1927 - تقریبا ده سال قبل از ابسالوم). این است که همه به خوبی و خوب برای فاکنر به نقد نژاد پرستی در جنوب، اما من فکر می کنم، او تنها واقعا تمرکز که نقد بر این باور است که یک قطره از خون سیاه پوست کافی است به حذف یک فرد از جامعه است. خشم او به نظر می رسد بیشتر به کسانی که به صورت ظاهری @ white @ (به عنوان مثال قادر به @ عبور @ و به یاد داشته باشید Nella Larsen رمان معروف خود را در سال 1929 نوشت) مشروعیت شخص، و نه با ذهنیت نژادپرستانه P ...
مشاهده لینک اصلی
@ در مورد جنوب صحبت کنید. همه چیز آنجاست آنها در آنجا کار می کنند چرا آنها در آنجا زندگی می کنند چرا که آنها در همه جا زندگی می کنند. سیستم های اجتماعی ما (به ویژه سرمایه داری) به گونه ای هستند که برخی از ویژگی هایی مانند شجاعت، شجاعت، کار سخت، قدرت فیزیکی، حیله گر، هوش و غیره پاداش می گیرند، در حالی که دیگران آن ها را شفاف تر، مهربانی، صداقت و غیره نه تنها باقی می ماند بدون رضایت، بلکه با قیمت برای یکی از کسانی که آنها را دارند. در حقیقت، تنها انگیزه ها، علاوه بر وجدان روشن (که به سختی چیزی برای نگرانی است)، دیگر دنیوی هستند، یعنی کسانی که در زندگی پس از مرگ وعده داده شده اند. در حال حاضر در چنین جامعه ای مردم مانند توماس سوپپن (مانند توماس سوپپن) دلسرد خواهند شد تا بر این ویژگی های نرم تر نگه دارند - مگر اینکه آنها وجدان واقعا قوی داشته باشند و بنابراین ما یک جامعه داریم که مجبور به عذاب است. نیچه از ویژگی های نرمال انتقاد می کند، اما فاکنر معتقد است که فقدان ویژگی های نرم است که موجب شکست دولت های جنوبی شد. داستان سوپنز یک تمثیلی است که به اثبات می رسد. به همین دلیل است که احساس افتخار می کند. با نیاز به یک پسر برای ادامه نام خانوادگی، احساس خلط نژادی که اجازه نمی دهد آنها ازدواج با افراد رنگی یا فرزندان خود را ادامه دهند، این واقعیت است که آنها خود را عصبانی می کنند اگر یکی از آنها به عنوان همجنس گرا یا یکی از زنان خود را قبل از ازدواج بکارت را از دست داد (بدتر از آن هم باردار بود) - احساس افتخار آنها بسیار آسیب پذیر و ناامن بود. البته، بسیاری از اینها هنوز در بسیاری از مناطق در هند واقع شده است. اکنون همه اینها جالب است، و بعضی از پروسهای دوست داشتنی وجود دارد - پس از همه، توسط فاکنر نوشته شده است. مشکل این است که خوب است که توسط فاکنر نوشته شده است. فاکنر ممکن است با توجه به اهمیت مقادیر نرم با نیچه مخالف باشد، اما در مورد چیزی دیگر گفته می شود که بعدا گفته است: «به وضوح همه کارها را انجام می دهم تاhard به درک خودم ...» جمله اول برای مثال شامل 122 کلمه است. و این یک استثنا نیست، علامت تعجب در عنوان یک هشدار است. این کتاب کتاب گینس رکورد جهانی (من را شوکه می کند) برای طولانی ترین جمله در تمام ادبیات - 1288 کلمه. و جمله هنوز ناقص است. بیشتر این فاکنر گرایان وجود دارد. همان داستان توسط راویان مختلف که بر جنبه های مختلف تمرکز می کنند گفته می شود و همه آنها متضاد هستند و اغلب در حد حدس و گمان هستند، در واقع بسیاری از آن ها توسط افرادی که کمترین هستند یا در یک مورد هیچ ارتباطی با شخصیت ها ندارند. زمانی وجود دارد که شما نمی دانید که چه کسی صحبت می کند و زمانی که نمی دانید چه کسی در مورد آن صحبت می کند. نام ها بدون مقدمه داده می شود. و هیچ جرمی نیست، اما اگر مردم در جنوب تا زمانی که در این کتاب سخنرانی کرده بودند، با احترام صحبت کنند، آنها سزاوار جنگ بوده اند. همچنین بازنشستگی هایی همچون \"The Sound and the Fury\" وجود دارد، نمونه ای از دو برادر در عشق به خواهر خود است. بیان داستان از طریق راویان مختلف هر چند بدون شایستگی است. یک چیز این نشان می دهد که چگونه داستان واقعی را هرگز نمی تواند با توجه به تعصب راویان (یک موضوع کامل برای کسی مانند فاکنر برای نوشتن در مورد)، و همچنین چگونه یک شنونده اصلاح داستان برای کمک به خود در نقل قول ها، اما، مهمتر از آن، نشان می دهد چگونه داستان به نوبه خود بر شنوندگان آنها تاثیر می گذارد. کوئنتین (همان شخصیت از The Sound و The Fury) سرخوردگی با ارزشهای جنوب است. و این نوعی نقطه عطفی در زندگی او بود. در ابتدا او معتقد بود و از ارزش های جنوب غرور می کشد، با این حال، اگر این ارزش ها برای کامل، توماس Sutpen و یا جنوب هرگز نباید شکست خورده است. این تنها با تفکر در مورد داستان Sutents است که او قادر به کشف حقیقت است. و در پایان، او در تلاش است تا از جنوب متنفر نباشد. او فکر نمی کرد از این متن نفرت داشته باشد، در هوای سرد و تاریک آهن نیو انگلند نفوذ کند؛ من نمی تونم من نیستم من ازش متنفرم من ازش متنفرم! â €
مشاهده لینک اصلی